معنی: شمارش معکوس، لحظات اخرمعانی دیگر: وارو شمار (شمارش اعداد به طور معکوس مثلا از صد تا صفر برای نشان دادن زمانی که به لحظه ی پرتاب موشک و غیره باقی مانده است)، میزان کردن ساعت
• (1)تعریف: the act or procedure of counting in reverse in preparation for some event, such as the firing of a rocket, to occur at "zero".
• (2)تعریف: the procedures and performance checks that take place during a countdown.
جمله های نمونه
1. The countdown to the rocket launch will begin at 00 am.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای پرتاب موشک از ساعت 00 صبح آغاز خواهد شد [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس برای پرتاب موشک ساعت ۶ شروع میشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The countdown has begun for the launch later today of the American space shuttle.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای پرتاب شاتل فضایی آمریکایی در اواخر امروز آغاز شده است [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس برای شروع امروز شاتل فضایی آمریکا آغاز شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The countdown to the Notting Hill Carnival is in its final hours.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای کارناوال ناتینگ هیل در آخرین ساعات خود است [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس to هیل Hill در ساعات پایانی خود قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The countdown to the election has already begun.
[ترجمه A.A] شمارش معکوس برای انتخابات قبلا شروع شده است
|
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای انتخابات آغاز شده است [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس برای انتخابات شروع شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Once you have exchanged contracts, the countdown to completion and the day of your move begins.
[ترجمه گوگل]هنگامی که قراردادها را رد و بدل کردید، شمارش معکوس برای تکمیل و روز انتقال شما آغاز می شود [ترجمه ترگمان]زمانی که قرارداد مبادله کردید، شمارش معکوس برای تکمیل و روز حرکت شما شروع می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As the countdown reaches the two-minute mark, the room seems to tremble.
[ترجمه گوگل]وقتی شمارش معکوس به مرز دو دقیقه می رسد، به نظر می رسد اتاق می لرزد [ترجمه ترگمان]وقتی شمارش معکوس به دو دقیقه می رسد، اتاق به نظر می رسد که می لرزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Countdown to great Wye raft race.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای مسابقه قایق بزرگ Wye [ترجمه ترگمان] به یه مسابقه قایقرانی عالی رسیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. NASA has stopped the countdown for the space shuttle mission because of technical problems.
[ترجمه گوگل]ناسا شمارش معکوس ماموریت شاتل فضایی را به دلیل مشکلات فنی متوقف کرده است [ترجمه ترگمان]ناسا به دلیل مشکلات فنی، شمارش معکوس ماموریت شاتل فضایی را متوقف کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Countdown to breakdown Sierra Leone's history is littered with instances of political instability and economic mismanagement.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای شکست تاریخ سیرالئون مملو از مواردی از بی ثباتی سیاسی و سوء مدیریت اقتصادی است [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس برای شکست دادن تاریخ سیرالئون با نمونه هایی از بی ثباتی سیاسی و سو مدیریت اقتصادی پوشیده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The chart countdown, performed yesterday by Bruno Brookes, is one of Radio One's most popular shows.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس نمودار که دیروز توسط برونو بروکس اجرا شد، یکی از محبوب ترین برنامه های رادیو یک است [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس نمودار، که دیروز توسط برونو Brookes انجام شد، یکی از نمایش های محبوب رادیویی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They were there for a countdown dry run.
[ترجمه گوگل]آنها برای یک شمارش معکوس دویدن خشک آنجا بودند [ترجمه ترگمان]اونا برای شمارش معکوس شروع به شمارش معکوس کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They also started the 30-day countdown that could lead to a strike March 26 unless a contract is approved sooner.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین شمارش معکوس 30 روزه را آغاز کردند که می تواند منجر به اعتصاب در 26 مارس شود مگر اینکه قرارداد زودتر تصویب شود [ترجمه ترگمان]آن ها همچنین شمارش معکوس ۳۰ روزه را آغاز کردند که می تواند منجر به اعتصاب در ۲۶ مارس شود مگر اینکه قراردادی زودتر تصویب شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Countdown to the cruise Mark Hewish Going to war with cruise missiles would be precise, ruthless and utterly effective.
[ترجمه گوگل]شمارش معکوس برای کروز Mark Hewish رفتن به جنگ با موشکهای کروز دقیق، بیرحمانه و کاملاً مؤثر خواهد بود [ترجمه ترگمان]شمارش معکوس به سفر دریایی \"مارک Hewish\" که به جنگ با موشک های کروز می رود، دقیق، ظالمانه و کاملا موثر خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So the election countdown has effectively begun, though the poll probably will not be until May or June next year.
[ترجمه گوگل]بنابراین شمارش معکوس انتخابات عملاً آغاز شده است، اگرچه نظرسنجی احتمالاً تا ماه می یا ژوئن سال آینده نخواهد بود [ترجمه ترگمان]بنابراین شمارش معکوس انتخابات شروع شده است، اگرچه این نظرسنجی احتمالا تا ماه مه یا ژوئن آینده نخواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شمارش معکوس (اسم)
countdown
لحظات اخر (اسم)
countdown
تخصصی
[برق و الکترونیک] شمارش معکوس 1. روند مرحله به مرحله ی آماده شدن موشک برای پرتاب 2. نسبت پالسهای پرسشگر بدون پاسخ توسط سیستم تراپاسخگر به تعداد کل پالسهای دریافتی
انگلیسی به انگلیسی
• counting in reverse a countdown is the counting aloud of numbers in reverse order before something happens.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ We’re on the final countdown until the project is due. A student might say, “Only 3 days left on the countdown until the essay is due. ” A team leader might announce, “We have 10 minutes left on the countdown, let’s finish strong!”
Count down is on for Carl Spandler to join us in the hot seat as he guides us through his current research on understanding how, where and when ore deposits of critical metals, such as the rare earth elements, are formed in the Australian continent
شمارش معکوس مثال: The countdown to the rocket launch will begin at 00 am. شمارش معکوس برای پرتاب کردن موشک ساعت ۰۰:۰۰ بامداد شروع می شود.
فعلش count down هست و اسمش countdown.
شمارش معکوس شیوه ای از شمارش است که در آن اعداد از آخر به اول شمرده می شوند. البته در این روش باید یک عدد را به عنوان شروع شمارش انتخاب کرد. کاربرد از شمارش معکوس بیشتر برای انتظار برای زمانی مشخص استفاده می شود. معمولاً این زمان مشخص دارای اهمیت زیادی است. به طور مثال می توان به شمارش معکوس روزهای مانده به سال ۲۰۲۱ بر روی برج ایفل اشاره کرد. ... [مشاهده متن کامل]
ورزش شمارش معکوس در ورزش برای نشان دادن زمان شروع رقابت ها کاربرد دارد. در ورزش معمولاً شمارش معکوس از عدد ۳ شروع می شود و بعد از گفتن عدد ۱ معمولاً کلمه ای امری چون �حرکت!� گفته می شود.
معنی لحظه شماری کردن، براش مناسبتره؛ مثال: Every time we have to say goodbye هر بار/هر دفعه که باید خداحافظی کنیم I'm counting down until we say hello تا سلام بعدی، شمارش معکوس میکنم. ❌ تا سلام مجدد/ دوباره، لحظه شماری میکنم. ✔