count noses


(عامیانه) حضور و غیاب کردن، حاضران را شمردن

جمله های نمونه

1. Everyone is here. Let's count noses so we can order hamburgers.
[ترجمه گوگل]همه اینجا هستند دماغ بشماریم تا همبرگر سفارش دهیم
[ترجمه ترگمان]همه اینجان بیاین noses رو حساب کنیم تا بتونیم همبرگر سفارش بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's count noses first.
[ترجمه گوگل]اول دماغ بشماریم
[ترجمه ترگمان]اول noses را حساب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The usher was told to look out into the audience and count noses.
[ترجمه گوگل]به مهماندار گفته شد که به تماشاچیان نگاه کند و دماغه بشمارد
[ترجمه ترگمان]به دربان گفته شد که به میان حضار و noses نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To make sure no members of the tour get lost, the tourist guide count noses every time they get back on the bus.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از گم شدن هیچ یک از اعضای تور، راهنمای توریستی هر بار که به اتوبوس بازمی‌گردند، دماغه‌ها را می‌شمارند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه مطمئن شوید هیچ یک از اعضای این تور از بین نمی روند، توریست ها هر بار که سوار اتوبوس می شوند بینی خود را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To make sure no members of the tour get lost, the tour guide has to count noses every time we get back on the coach.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از گم شدن هیچ یک از اعضای تور، راهنمای تور باید هر بار که سوار مربی می شویم، دماغه ها را بشمارد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه مطمئن شوید که هیچ یک از اعضای این تور از بین نمی روند، راهنمای تور هر بار که به مربی برمی گردیم باید بینی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس