councilwoman

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: councilwomen
• : تعریف: a female member of a council, as of a city or town.

جمله های نمونه

1. A popular grass-roots councilwoman gives a few words of encouragement to much applause.
[ترجمه گوگل]یکی از اعضای شوراهای مردمی مردمی چند کلمه دلگرم کننده برای تشویق بسیار به زبان می آورد
[ترجمه ترگمان]councilwoman یک علف سبز محبوب، چند کلمه ای تشویق آمیز را به تشویق و تشویق بیشتر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Zimmerman says Ward Councilwoman Janet Marcus asked her to run for the office.
[ترجمه گوگل]زیمرمن می‌گوید، جانت مارکوس، عضو شورای بخش، از او خواسته که برای این دفتر نامزد شود
[ترجمه ترگمان]زیمرمن با وارد گفت: \"جنت مارکوس\"، جنت، از او خواست که به اداره برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mrs Molina, a Los Angeles city councilwoman, finished first in a January primary with 35% of the vote.
[ترجمه گوگل]خانم مولینا، یکی از اعضای شورای شهر لس آنجلس، در انتخابات مقدماتی ژانویه با 35 درصد آرا اول شد
[ترجمه ترگمان]خانم مولینا، یکی از اهالی شهر لوس انجلس، در اوایل ماه ژانویه با ۳۵ درصد آرا به مقام اول رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Born and raised in The Bronx, Councilwoman Foster attended Howard University in Washington D. C. and City University of New York School of Law (CUNY-Law School).
[ترجمه گوگل]مشاور فاستر که در برانکس به دنیا آمد و بزرگ شد، در دانشگاه هاوارد در واشنگتن دی سی و دانشکده حقوق دانشگاه سیتی نیویورک (دانشگاه حقوقی CUNY) تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]متولد و بزرگ شده در برانکس، councilwoman فاستر در دانشگاه هاوارد در واشنگتن دی ج دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک (دانشکده حقوق CUNY)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. City Councilwoman Gale A. Brewer, chairwoman of the Technology in Government Committee, is expected to introduce legislation in support of the . nyc initiative within the next few weeks.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود، گیل اِی بروور، عضو شورای شهر، رئیس کمیته فناوری در دولت، قانونی را در حمایت از ابتکار nyc در چند هفته آینده
[ترجمه ترگمان]شهر councilwoman Gale A انتظار می رود که بروئر، رئیس شرکت فن آوری در کمیته دولتی، قانونی را در حمایت از این لایحه معرفی کند در عرض چند هفته آینده این کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On Monday, there was Clara Aguilera, agriculture councilwoman for the region of Andalucia, pointedly biting into a whole cuke.
[ترجمه گوگل]روز دوشنبه، کلارا آگیلرا، یکی از اعضای شورای کشاورزی منطقه اندلس بود که به طور واضح یک کله را گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]در روز دوشنبه، کلارا Aguilera، کشاورزی councilwoman برای منطقه of، به طور کنایه آمیز به طور کنایه آمیز به یک cuke whole اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have a moral obligation to lead with integrity, ' said City Councilwoman Shelley Midura, who is among those who pushed for the creation of the office of inspector general.
[ترجمه گوگل]شلی میدورا، عضو شورای شهر، که از جمله کسانی است که برای ایجاد دفتر بازرس کل فشار آورده است، گفت: ما یک تعهد اخلاقی داریم که با صداقت رهبری کنیم
[ترجمه ترگمان]City Midura، که در میان کسانی است که به دنبال ایجاد دفتر بازرس عمومی هستند، اظهار داشت: ما یک الزام اخلاقی برای رهبری آن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Over the past decade, $15 billion in private investment has helped create $40 million in net new tax revenue and 90,000 new jobs, says Jan Perry, city councilwoman for the district.
[ترجمه گوگل]جان پری، یکی از اعضای شورای شهر منطقه می‌گوید در دهه گذشته، 15 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خصوصی به ایجاد 40 میلیون دلار درآمد خالص مالیاتی و 90000 شغل جدید کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]جان پری، سخنگوی شهرداری منطقه، می گوید که در طی یک دهه گذشته، ۱۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری خصوصی به ایجاد ۴۰ میلیون دلار در درآمد خالص مالیاتی و ۹۰،۰۰۰ شغل جدید کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• woman who is a member of a city council

پیشنهاد کاربران