councilman

/ˈkaʊnsəlmən//ˈkaʊnsəlmən/

معنی: عضو انجمن شهرداری
معانی دیگر: عضو انجمن (به ویژه انجمن شهر یا شهرک یا محله) (councilperson هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: councilmen
• : تعریف: a member of a council, as of a city or town.

جمله های نمونه

1. Councilman Keith Beier said the thought of spending so much was hard to swallow, but he said it must be done.
[ترجمه گوگل]کیت بیر، عضو شورا، گفت که فکر خرج کردن بسیار سخت است، اما او گفت که باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]کیت Beier اندیشید، عضو انجمن شهرداری، کیت Beier فکر کرد که این همه پول خرج کردن خیلی سخت است، اما گفت که این کار باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One councilman said Clark was never able to embrace economic development.
[ترجمه گوگل]یکی از اعضای شورا گفت کلارک هرگز قادر به پذیرش توسعه اقتصادی نبود
[ترجمه ترگمان]یکی از اعضای انجمن گفت که کلارک هرگز قادر به پذیرفتن توسعه اقتصادی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hollins will be keeping his eye on Councilman Keith Beier, his ideological nemesis and verbal sparring partner on the council dais.
[ترجمه گوگل]هالينز چشم خود را به عضو شوراي كيت بير، دشمن ايدئولوژيك و شريك جنگي كلامي خود در شورا خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]Hollins در حال حاضر چشم خود را به کیت Keith، رقیب ایدئولوژیک وی و شریک دعوای شفاهی اش در این شورا نگاه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He served as a councilman for six years and mayor for eight years.
[ترجمه گوگل]او شش سال به عنوان عضو شورا و هشت سال شهردار بود
[ترجمه ترگمان]وی به مدت هشت سال به عنوان انجمن شهرداری انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Councilman Horton disclosed last night that he is gay.
[ترجمه گوگل]هورتون عضو شورای شهر دیشب فاش کرد که همجنس گرا است
[ترجمه ترگمان]\"انجمن شهرداری\" Horton \"دیشب برملا شد\" که اون همجنس بازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new councilman grew up in Milwaukee, the seventh of 13 children and the first boy.
[ترجمه گوگل]عضو شورای جدید در میلواکی بزرگ شد، هفتمین فرزند از 13 فرزند و اولین پسر
[ترجمه ترگمان]انجمن جدید جدید در میلواکی، هفتم از ۱۳ کودک و اولین پسر بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Councilman Dexter cast the lone "no" vote.
[ترجمه گوگل]عضو شورا دکستر تنها رای "نه" را به صندوق انداخت
[ترجمه ترگمان]\"دکستر دکستر\" تنها رای \"نه\" را به خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Councilman Cobb is peddling his idea for a new freeway.
[ترجمه گوگل]عضو شورا، کاب، ایده خود را برای یک بزرگراه جدید مطرح می کند
[ترجمه ترگمان]کاب کری ایده خود را برای یک بزرگراه جدید می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They voted 3-1 for unanimity, Councilman Bauser abstaining.
[ترجمه گوگل]آنها 3-1 به اتفاق آرا رای دادند، باوزر عضو شورا ممتنع داد
[ترجمه ترگمان]آن ها به اتفاق آرا ۳ بر ۱ رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The seat is being vacated by Councilman Mike Hernandez, who retires in the spring.
[ترجمه گوگل]این کرسی توسط مایک هرناندز، عضو شورا که در بهار بازنشسته می‌شود، خالی می‌شود
[ترجمه ترگمان]این صندلی توسط Councilman مایک هرناندز که در بهار بازنشسته می شود خالی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gillmore will be opposed by former Councilman Tobkin for the post of mayor.
[ترجمه گوگل]گیلمور با توبکین عضو سابق شورای شهر برای تصدی پست شهردار مخالفت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Gillmore با Councilman Tobkin سابق برای پست شهردار مخالفت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the councilman praised the Chargers and Qualcomm for acting to lift the blackout.
[ترجمه گوگل]اما عضو شورا از Chargers و Qualcomm به خاطر اقدام برای رفع خاموشی تمجید کرد
[ترجمه ترگمان]اما اعضای این انجمن از the و Qualcomm به خاطر اقدام برای بلند کردن خاموشی تمجید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Councilman Buschman brought a note of realism to the debate.
[ترجمه گوگل]بوشمن، عضو شورا، یادداشتی از واقع‌گرایی را به مناظره آورد
[ترجمه ترگمان]Councilman Buschman از رئالیسم به مناظره توجه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sewer was defeated but the councilman got in.
[ترجمه گوگل]فاضلاب شکست خورد اما عضو شورا وارد شد
[ترجمه ترگمان]آگو شکست خورد، اما انجمن شهرداری وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضو انجمن شهرداری (اسم)
councilman

انگلیسی به انگلیسی

• member of a city council

پیشنهاد کاربران

بپرس