فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: coughs, coughing, coughed
حالات: coughs, coughing, coughed
• (1) تعریف: to release air noisily and spasmodically from the lungs as a result of illness or foreign matter in the respiratory system.
- Hours after the fire was put out, we were still coughing.
[ترجمه H.Z.S.A] ساعاتی بعد از خاموش شدن آتش ما هنوز سرفه می کردیم|
[ترجمه گوگل] ساعاتی پس از خاموش شدن آتش، همچنان سرفه میکردیم[ترجمه ترگمان] ساعت ها بعد از آن که آتش خاموش شد، هنوز سرفه می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's been coughing all night and feels miserable.
[ترجمه Zahra] تمومه شبو سرفه میکرد و احساس خیلی بدی داشت ( احساس بیچارگی میکرد )|
[ترجمه آرین] تمام شب رو سرفه مکرد|
[ترجمه گوگل] او تمام شب سرفه می کند و احساس بدبختی می کند[ترجمه ترگمان] تمام شب سرفه می کند و احساس بدبختی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to emit a noise like that of coughing.
- The failing engine coughed a few times, then refused to start again.
[ترجمه MR.AMIN] موتو failing پس از چندین بار سرفه دیگر نپذیرفت که شروع به کار کند|
[ترجمه مصطفی زندیه] موتور خراب شده چندبار جرقه زد ( صدای غیرمتعارف از خودش بیرون داد ) و دیگر روشن نشد.|
[ترجمه Dreambarsam] موتور از کار افتاده بعد از چند بار چند بار صدایی مثل سرفه دادن، دیگه کار نکرد|
[ترجمه گوگل] موتور از کار افتاده چند بار سرفه کرد، سپس از راه اندازی مجدد خودداری کرد[ترجمه ترگمان] موتور failing چند بار سرفه کرد، سپس دوباره شروع به حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to eject or bring up by means of coughing (often fol. by "up").
- People with tuberculosis often cough up blood.
[ترجمه گوگل] افراد مبتلا به سل اغلب خون را سرفه می کنند
[ترجمه ترگمان] افراد مبتلا به سل معمولا خون را به سرفه می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] افراد مبتلا به سل معمولا خون را به سرفه می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: cougher (n.)
عبارات: cough up
مشتقات: cougher (n.)
عبارات: cough up
• (1) تعریف: an instance of coughing.
- Several coughs could be heard from throughout the audience.
[ترجمه گوگل] صدای سرفه های متعددی از سراسر حضار شنیده می شد
[ترجمه ترگمان] چندین سرفه از سراسر حضار شنیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چندین سرفه از سراسر حضار شنیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He could restrain his cough no longer and had to go out into the hallway.
[ترجمه گوگل] دیگر نتوانست سرفه هایش را مهار کند و مجبور شد به راهرو برود
[ترجمه ترگمان] او دیگر نمی توانست سرفه کند و مجبور بود به راهرو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او دیگر نمی توانست سرفه کند و مجبور بود به راهرو برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an illness with coughing as a main symptom.
- I had a dreadful cough that lasted for weeks.
[ترجمه گوگل] سرفههای وحشتناکی داشتم که هفتهها طول کشید
[ترجمه ترگمان] چند هفته طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چند هفته طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: any noise like that of coughing.