cottager

/ˈkɑːtɪdʒər//ˈkɒtɪdʒə/

معنی: روستایی، کلبه نشین
معانی دیگر: کسی که در خانه ی ییلاقی زندگی کند، کسی که در مرخصی باشد، ییلاق نشین، (انگلیس) کارگر کشاورز، کشاورز روزمزد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who lives in or spends vacations in a cottage.

جمله های نمونه

1. Many of the cottagers in the neighbourhood keep one or more of these quaint pets.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلبه های محله یک یا چند مورد از این حیوانات خانگی عجیب و غریب نگهداری می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the در حوالی یکی از این حیوانات خانگی شگفت انگیز را نگهداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Typically they were smallholders or cottagers, village craftsmen and superior servants.
[ترجمه گوگل]آنها معمولاً خرده‌مالک یا کلبه‌نشین، صنعت‌گران روستا و خدمتکاران برتر بودند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول آن ها زمین داران و craftsmen روستایی و مستخدمین عالی رتبه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A cottager and his wife had a Hen, which laid every day a golden egg.
[ترجمه گوگل]یک کلبه و همسرش یک مرغ داشتند که هر روز یک تخم طلایی می گذاشت
[ترجمه ترگمان]A و همسرش که هر روز یک تخم طلایی می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were besides, the Cottager and his wife, and three young sturdy children, brown as berries.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کوتاجر و همسرش، و سه فرزند جوان و محکم، قهوه ای مانند توت بودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کشاورز و همسرش، و سه تا بچه قوی و تنومند، قهوه ای به رنگ تمشک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In pastoral Suffolk fewer than half this class were dependent on wages, presumably younger men who were not yet cottagers.
[ترجمه گوگل]در سافولک شبانی کمتر از نیمی از این طبقه به دستمزدها وابسته بودند، احتمالاً مردان جوان‌تری که هنوز کلبه‌نشین نبودند
[ترجمه ترگمان]در سافولک شبانی کم تر از نیمی از این طبقه به دستمزدها و احتمالا جوان ترها که هنوز cottagers نبودند وابسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Butter and cheese were made on practically every farm and even the cottager killed and salted his own bacon.
[ترجمه گوگل]کره و پنیر عملاً در هر مزرعه‌ای درست می‌شد و حتی کله‌فروش بیکن خود را می‌کشت و نمک می‌زد
[ترجمه ترگمان]در واقع کره و پنیری عملا هر مزرعه و حتی the را هم کشته و گوشت خوک خود را نمک سود کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The county was characterised instead by numerous small farmers and cottagers.
[ترجمه گوگل]این شهرستان در عوض توسط کشاورزان کوچک و کلبه داران متعدد مشخص می شد
[ترجمه ترگمان]این شهرستان به جای کشاورزان کوچک و کشاورزان بسیار کوچک توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Legislation may therefore have done relatively little to help tied cottagers or to improve low cost agricultural housing.
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است قوانین نسبتاً کمی برای کمک به کلبه‌های وابسته یا بهبود مسکن کشاورزی کم‌هزینه انجام داده باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین قانونگذاری ممکن است کار نسبتا کمی برای کمک به tied و یا بهبود مسکن ارزان کشاورزی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They set up the pageant in a village street, and not one cottager came out to greet them.
[ترجمه گوگل]آنها مراسم را در یکی از خیابان های روستا برپا کردند و حتی یک کلبه برای استقبال از آنها بیرون نیامد
[ترجمه ترگمان]در یکی از خیابان های دهکده رژه رفتند و کسی بیرون نیامد که به آن ها خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روستایی (اسم)
farmer, peasant, villager, clodhopper, boor, bucolic, commoner, cottager, yokel, churl, hobnail, georgic, kern, ruralist

کلبه نشین (اسم)
cottager

انگلیسی به انگلیسی

• cottage dweller (british); farm worker; resident of a summer cottage
a cottager is a person who lives in a cottage.

پیشنهاد کاربران

بپرس