اسم ( noun )
• (1) تعریف: a small or modest detached home, usu. for one family.
- The caretaker lived in a cottage behind the main house.
[ترجمه گوگل] سرایدار در کلبه ای پشت خانه اصلی زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان] سرایدار در کلبه ای پشت خانه اصلی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سرایدار در کلبه ای پشت خانه اصلی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our family owns a cottage in Maine where we stay every summer.
[ترجمه محمود امینی] خانواده ما صاحب کلبه ای در مین، جایی که تابستان در آن اقامت دارند، می باشند.|
[ترجمه گوگل] خانواده ما یک کلبه در مین دارند که هر تابستان در آن اقامت می کنیم[ترجمه ترگمان] خانواده ما صاحب یه کلبه توی \"مین\" - ه که هر تابستون اینجا می مونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a small, detached dwelling, used for temporary periods, as at a resort, school, hospital facility, or the like.
• مشابه: cabin, lodge
• مشابه: cabin, lodge
- We stayed in one of the hotel's cottages close to the lake.
[ترجمه گوگل] در یکی از کلبه های هتل نزدیک به دریاچه اقامت کردیم
[ترجمه ترگمان] در یکی از کلبه های مهمانخانه نزدیک دریاچه ماندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در یکی از کلبه های مهمانخانه نزدیک دریاچه ماندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید