cotangent

/koʊˈtændʒʌnt//ˈkəʊˈtændʒənt/

معنی: کتانژانت
معانی دیگر: (مثلثات) کتانژانت، ظل تمام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in trigonometry, the ratio between the side adjacent to a given acute angle in a right triangle and the opposite side.

جمله های نمونه

1. cotangent function
تابع ظل تمام

2. This line, called a cotangent line, is used by the system to modify the curve.
[ترجمه گوگل]این خط که خط کوتانژانت نامیده می شود توسط سیستم برای اصلاح منحنی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این خط، که خط cotangent نامیده می شود، توسط سیستم برای اصلاح منحنی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The inverse function of that restricted cotangent function is called the arccotangent function.
[ترجمه گوگل]تابع معکوس آن تابع کوتانژانت محدود شده تابع آرکوتانژانت نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]تابع معکوس آن تابع cotangent محدود تابع arccotangent نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. According to the author's Cotangent relations theorem, bearings-only target tracking with linear motion is achieved.
[ترجمه گوگل]با توجه به قضیه روابط کتانژانت نویسنده، ردیابی هدف فقط با یاتاقان ها با حرکت خطی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]با توجه به قضیه روابط cotangent نویسنده، bearings - تنها پی گیری هدف با حرکت خطی بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A new cotangent theorem is deduced to solve the nonlinearity for bearing-only measurement.
[ترجمه گوگل]یک قضیه کوتانژانس جدید برای حل غیرخطی بودن برای اندازه گیری فقط بلبرینگ استنتاج شده است
[ترجمه ترگمان]یک قضیه cotangent جدید برای حل غیر خطی بودن برای اندازه گیری فقط برای اندازه گیری استنتاج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This line, called cotangent line, is used by the system to modify the curve.
[ترجمه گوگل]این خط که خط کوتانژانت نامیده می شود توسط سیستم برای اصلاح منحنی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این خط، که خط cotangent نامیده می شود، توسط سیستم برای اصلاح منحنی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the basis, more subdivision is realized by tangent and cotangent digital value.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، تقسیم‌بندی بیشتر با ارزش دیجیتالی مماس و هم‌تانژانت محقق می‌شود
[ترجمه ترگمان]بر پایه، زیربخش بیشتر با توجه به مقدار دیجیتالی tangent و cotangent تحقق می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, we study the symplectic groupoids structure on the cotangent bundle of Lie group.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ساختار گروپوئیدهای علامتی را بر روی دسته کتانژانت گروه Lie مطالعه می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما ساختار groupoids symplectic را بر روی مجموعه cotangent از گروه Lie مطالعه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So my requirement now is that N over 2 times the cotangent of alpha must be less or equal to Mg times mu.
[ترجمه گوگل]بنابراین نیاز من اکنون این است که N بیش از 2 برابر کوتانژانت آلفا باید کمتر یا برابر با Mg برابر mu باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most of us can’t tell our secant from our cotangent.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما نمی‌توانیم سکانس خود را از همتایمان تشخیص دهیم
[ترجمه ترگمان]بیشتر ما نمی توانیم از cotangent خودمان تعریف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. g And so there is a g here, Mg and so I lose my Mg, and so you'll find that the cotangent cos or the tangent of alpha is larger or equal than 1 over 2 mu.
[ترجمه گوگل]g و بنابراین یک g در اینجا وجود دارد، Mg و بنابراین من Mg خود را از دست می دهم، و بنابراین شما خواهید دید که cos cos یا مماس آلفا بزرگتر یا مساوی از 1 بر 2 mu است
[ترجمه ترگمان]برای مثال یک g در اینجا، منیزیم و همینطور من منیزیم را از دست می دهم، و بنابراین خواهید دید که the یا تانژانت آلفا بزرگ تر یا مساوی از ۱ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. but remember, we set it at the critical angle, so that cotangent alpha is 2 mu.
[ترجمه گوگل]اما به یاد داشته باشید، ما آن را در زاویه بحرانی تنظیم می کنیم، به طوری که آلفای کوتانژانت 2 مو باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کتانژانت (اسم)
cotangent

تخصصی

[نساجی] کتانژانت - از روابط مثلثاتی
[ریاضیات] کتانژانت، ظل تمام

انگلیسی به انگلیسی

• ratio between the adjacent and opposite legs of a right triangle (trigonometry)

پیشنهاد کاربران

cotangent ( ریاضی )
واژه مصوب: کتانژانت
تعریف: اگر زاویه‏ای در نظر بگیریم که رأس آن در مبدأ یک دستگاه مختصات قائم در صفحه و ضلع اول آن منطبق بر قسمت مثبت محور X باشد، کتانژانت آن زاویه عبارت است از طول هر نقطه واقع بر ضلع دوم زاویه به جز رأس، تقسیم بر طولِ ناصفر آن نقطه
تابع مثلثاتی
معادل پیشنهادی = برسوده

بپرس