[ترجمه فاطمه احمدی] من گرما وراحتی نشستن کنار اتش رو حس کردم
|
[ترجمه گوگل]از نشستن کنار آتش احساس گرما و آرامش می کردم [ترجمه ترگمان]گرم و راحت کنار بخاری نشستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The living room was warm and cosy .
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن گرم و دنج بود [ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن گرم و دنج بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We spent a cosy evening chatting by the fire.
[ترجمه گوگل]یک عصر دنج را در کنار آتش گپ زدن گذراندیم [ترجمه ترگمان]ما یک شب راحت با آتش در حال گپ زدن بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I felt all cosy tucked up in bed.
[ترجمه گوگل]من احساس راحتی می کردم که در تخت خوابیده بودم [ترجمه ترگمان]همه cosy را در رختخواب احساس کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This room is nice and cosy in the winter.
[ترجمه گوگل]این اتاق در زمستان زیبا و دنج است [ترجمه ترگمان]این اتاق در زمستان خوب و دنج است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The lamplight gave a cosy glow to the room.
[ترجمه گوگل]نور لامپ درخششی دنج به اتاق می داد [ترجمه ترگمان]نور چراغ اتاق را روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's much better to have a small cosy room than a big cold one.
[ترجمه گوگل]داشتن یک اتاق دنج کوچک بسیار بهتر از یک اتاق بزرگ سرد است [ترجمه ترگمان]بهتر است یک اتاق دنج و دنج داشته باشیم تا یک اتاق دنج و راحت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In the cosy consulting room the children are surrounded by familiar objects.
[ترجمه گوگل]در اتاق مشاوره دنج کودکان توسط اشیاء آشنا احاطه شده اند [ترجمه ترگمان]بچه ها در اتاق مشاوره cosy با اشیا آشنا احاطه شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The room looked cosy and inviting.
[ترجمه گوگل]اتاق دنج و جذاب به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]اتاق راحت و دنج به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We had a cosy chat by the fire.
[ترجمه ریحانه ط] ما یک گفتگوی خصوصی راحت با هم در کنار آتش داشتیم
|
[ترجمه گوگل]در کنار آتش با هم گپ و گفتی دنج داشتیم [ترجمه ترگمان]کنار بخاری با هم گپ زدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She's got herself fixed up with a cosy flat.
[ترجمه گوگل]او خودش را با یک آپارتمان دنج درست کرده است [ترجمه ترگمان]خودش را با یک آپارتمان دنج و راحت تزیین کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He showed me into a cosy little room.
[ترجمه گوگل]او مرا به یک اتاق کوچک دنج نشان داد [ترجمه ترگمان]او مرا به یک اتاق دنج و دنج و راحت نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The overall ambience of the room is cosy.
[ترجمه گوگل]فضای کلی اتاق دنج است [ترجمه ترگمان]محیط کلی اتاق راحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The danger is that things get too cosy.
[ترجمه گوگل]خطر این است که همه چیز خیلی راحت شود [ترجمه ترگمان]خطر این است که اوضاع خیلی راحت باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دنج (صفت)
snug, cozy, reclusive, cosy, out-of-the-way
گرم و نرم (صفت)
snug, cozy, cosy
انگلیسی به انگلیسی
• fabric cover for a teapot or kettle comfortable; warm (also cosey) cosy means comfortable and warm. you use cosy to describe activities that are pleasant and friendly. a tea cosy is a soft cover used to keep a teapot warm.
پیشنهاد کاربران
صمیمی
در تکمیل و ادامه ی دیدگاه آقای حاجی پروانه: چون برای کازی، دنج پیشنهاد شده، می شه برای مفهومی که ایشون بهش اشاره دارند مفهوم " حیاط خلوت خلافکارها " رو مد نظر داشت
کلمه cosy همیشه هم معنای مثبتی ندارد. متنی از وب سایت اکونومیست ترجمه می کردم که درباره سرمایه دار ی رفاقتی بود و داشتن از رانت و رانت جویان انتقاد می کرد. اونجا با عبارت cosy regulation مواجه شدم که یعنی قوانین و مقرراتی که به راحتی دور زده میشن از این جهت خیلی راحت هستش.