costume

/kaˈstuːm//ˈkɒstjuːm/

معنی: جامه، لباس، لباس محلی
معانی دیگر: (پوشاک ویژه ی کار یا دوران خاصی) جامه، رخت، (جامه) پوشاندن، جامه دادن، (به ویژه زنانه) کت و دامن، لباس رو، کت و شلوار (زنانه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the type or style of clothing, jewelry, makeup, and the like worn in a particular place or time or by members of a particular profession or group.
مشابه: apparel, attire, clothes, clothing, dress, garb, garments, getup, outfit, raiment, rig, togs, uniform

- the seventeenth century French costume
[ترجمه نمیگم] لباس مخصوص پلیس
|
[ترجمه گوگل] لباس فرانسوی قرن هفدهم
[ترجمه ترگمان] در قرن هفدهم لباس فرانسوی به تن داشت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- military costume
[ترجمه A.m] لباس نظامیان
|
[ترجمه مهسا] لباس نظامی
|
[ترجمه پری] لباس مخصوص
|
[ترجمه گوگل] لباس نظامی
[ترجمه ترگمان] لباس نظامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: clothing, jewelry, makeup, and the like worn in order to make one resemble some other person, animal, or thing.
مترادف: getup
مشابه: disguise, garb, outfit, suit

- an actor's costume
[ترجمه ] لباس یک بازیگر
|
[ترجمه گوگل] لباس یک بازیگر
[ترجمه ترگمان] لباس یک هنرپیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a pirate costume
[ترجمه گوگل] لباس دزدان دریایی
[ترجمه ترگمان] لباس دزد دریایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a lion costume
[ترجمه shabnam] یک لباس شیر ( شیر جنگل )
|
[ترجمه مهسا] یک لباس شیر
|
[ترجمه گوگل] لباس شیر
[ترجمه ترگمان] یه لباس شیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a set of clothes suited to a particular season, occasion, or activity.
مترادف: outfit, togs
مشابه: clothes, dress, garb, gear, guise, habit, rig, suit

- a swimming costume
[ترجمه Mahsa] یک لباس شنا
|
[ترجمه گوگل] یک لباس شنا
[ترجمه ترگمان] یک لباس شنا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: costumes, costuming, costumed
• : تعریف: to provide with or dress in a costume.
مترادف: attire, garb
مشابه: apparel, disguise, dress, dress up, outfit, rig out, suit up, tog out

جمله های نمونه

1. costume drama (or play)
نمایش تاریخی (که در آن هنرپیشگان جامه های دوره ی مربوطه را می پوشند)

2. bathing costume
(انگلیس) لباس شنا

3. a flamboyant costume
جامه ی پر زرق و برق

4. a riding costume
لباس سوارکاری

5. a weird costume
جامه ی عجیب و غریب

6. scenery and costume were more important to him than the music
او به صحنه پردازی و جامه آرایی بیشتر اهمیت می داد تا به موسیقی.

7. sperficial changes in costume
دگرگونی های ظاهری در لباس

8. Singers performing Mozart's operas often dress in/wear historical costume.
[ترجمه گوگل]خوانندگانی که اپرای موتزارت را اجرا می کنند اغلب لباس های تاریخی می پوشند/لباس های تاریخی می پوشند
[ترجمه ترگمان]خواننده ها نمایش های موتسارت اغلب لباس های تاریخی می پوشند \/ می پوشند \/ می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clogs are part of the Dutch national costume.
[ترجمه گوگل]پاپوش بخشی از لباس ملی هلند است
[ترجمه ترگمان]clogs بخشی از لباس ملی هلند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I felt a bit self-conscious in my swimming costume.
[ترجمه آپامه] من در لباس شنا خودم را تصور کردم
|
[ترجمه Sarina💜] در لباس شنای خود کمی احساس خودآگاهی کردم.
|
[ترجمه باران] من در لباس شنا احساس مردم خود واقعی ام هستم
|
[ترجمه mohebdin.ir] من در لباس شنای خودم کمی احساس خجالت کردم.
|
[ترجمه گوگل]در لباس شنام کمی احساس خودآگاهی کردم
[ترجمه ترگمان]در لباس شنا خود را کمی احساس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Clogs are part of the Dutch traditional costume.
[ترجمه گوگل]پاپوش بخشی از لباس سنتی هلندی است
[ترجمه ترگمان]clogs بخشی از لباس سنتی هلندی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our host was wearing a clown costume.
[ترجمه Mote] میزبان ما یک لباس دلقکی پوشیده بود
|
[ترجمه 𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲 9] میزبان ما لباس دلقک پوشیده بود😂
|
[ترجمه گوگل]میزبان ما لباس دلقک پوشیده بود
[ترجمه ترگمان] میزبان ما لباس دلقکی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In all, she has eight costume changes.
[ترجمه گوگل]در مجموع، او هشت تغییر لباس دارد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اون ۸ تا تغییر لباس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dancers were all in national costume .
[ترجمه گوگل]رقصندگان همگی لباس ملی پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]همه رقاص ها در لباس ملی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The children were wearing traditional national costume/dress.
[ترجمه گوگل]بچه ها لباس/لباس سنتی ملی پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]کودکان لباس و لباس ملی سنتی به تن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Some of the singers wore the Welsh national costume.
[ترجمه گوگل]برخی از خوانندگان لباس ملی ولز به تن داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی از خوانندگان لباس ملی ولز می پوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The gorgeous costume added to the brilliance of the dance.
[ترجمه گوگل]لباس زیبا بر درخشش رقص افزود
[ترجمه ترگمان]این لباس زیبا به درخشش رقص اضافه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She has four costume changes during the play.
[ترجمه گوگل]او در طول نمایش چهار تغییر لباس دارد
[ترجمه ترگمان]او چهار تغییر لباس در طول نمایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He had a cowboy costume on.
[ترجمه گوگل]او یک لباس گاوچران به تن داشت
[ترجمه ترگمان] اون لباس کابویی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The film is a costume drama based on a 19th-century novel.
[ترجمه گوگل]این فیلم یک درام صحنه و لباس بر اساس رمانی قرن نوزدهمی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک درام مخصوص به لباس است که براساس رمان قرن نوزدهم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامه (اسم)
gear, thing, suit, habit, apparel, livery, rig, garment, vesture, raiment, tog, toggery, costume, clobber, togs, habiliment

لباس (اسم)
thing, attire, rig, clothing, dress, dressing, costume, garb, vest, clobber, gaberdine, vestment

لباس محلی (اسم)
costume

انگلیسی به انگلیسی

• clothing; outfit; dress of a distinctive style or period, style of dress; woman's outfit
dress in a costume; provide a costume; wear a costume
characterized by the wearing of costumes
a costume is a set of clothes worn by an actor.
costume is also used to refer to the clothing worn in a particular place or during a particular period.
a costume play or drama is one which is set in the past and in which the actors wear the type of clothes worn in that period.

پیشنهاد کاربران

1. لباس 2. کت و دامن
مثال:
splendid costumes
لباسهای باشکوه و مجلل
طراحی لباس ، جامه پردازی ( در سینما )
Costume یعنی لباس محلی مثلا لباس مخصوص اذربایجان یا شمالی ها یا حتی لباس های مخصوص خارجی ها که در جشن های مثل هالووین میپوشن
بد نیس اشاره ای کنیم به:
Bunny costume
لباسی که مدل های playboy میپوشیدن و حتی تو جشن های هالووین هم دیده میشه
لباسی که پوشیده میشه تا شخص شبیه بقیه ی شخصیت ها بشه مثلا شبیه یه ادم معروف یا حیوان و. . .
لباس مخصوص جشن یا پارتی
لباس مبدل
یک لباس شنا
لباس مخصوص یا هم محلی
لباس نمایش
costume: noun. the special clothes the actors wear in a play
لباس مخصوص
البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊 💜
لباس هالووین

Costume: لباس
Custom: عرف، اداب و رسوم، سنت، گمرک ( اگر با s بیاد )
لباسای خاصی که در مراسم ملاقه زنی میپوشن مثلا
لباس خاص، جامه سنتی
لباس مخصوص من، یک کت و یک شنل قرمز بود
My costume was a red coat and a hood
SpeciAl clothes that people wear a party or in the theater
a especial clothe
لباس محلی، لباس مخصوص
لباس مخصوص پارتی های دختر و پسر قاطی
Special clothes that people wear to a party or in the theater
لباس مخصوص
it means special cloth that people wear in beaches
لباس مخصوص

special clothes that people wear to a party or in the theater

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس