cost of goods sold

جمله های نمونه

1. Different sectors have different calculations for their cost of goods sold.
[ترجمه گوگل]بخش های مختلف محاسبات متفاوتی برای بهای تمام شده کالای فروخته شده خود دارند
[ترجمه ترگمان]بخش های مختلف محاسبات متفاوتی برای هزینه کالاهای فروخته شده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The figure of this ratio relies on the cost of goods sold and the average inventory.
[ترجمه گوگل]رقم این نسبت به بهای تمام شده کالای فروخته شده و میانگین موجودی کالا بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]شکل این نسبت به هزینه کالاهای فروخته شده و موجودی متوسط بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cost of goods sold at the current period is computed by subtracting the cost of ending inventory from the cost of goods available for sale.
[ترجمه گوگل]بهای تمام شده کالاهای فروخته شده در دوره جاری با کم کردن بهای تمام شده موجودی کالا از بهای تمام شده کالاهای موجود برای فروش محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]هزینه کالاهای فروخته شده در دوره فعلی با کم کردن هزینه موجودی نهایی از هزینه کالاهای موجود برای فروش محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "merchandise sales income" and "the cost of goods sold" can be a breakdown of the types of goods, name, size or a different sales settings.
[ترجمه گوگل]"درآمد فروش کالا" و "بهای تمام شده کالای فروخته شده" می تواند تفکیک انواع کالا، نام، اندازه یا تنظیمات فروش متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]\"درآمد فروش کالا\" و \"هزینه کالاهای فروخته شده\" می تواند از تفکیک انواع کالاها، نام، اندازه، یا تنظیمات فروش متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First, we must calculate net purchases by adjusting cost of goods sold for change of inventory.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید خالص خریدها را با تعدیل بهای تمام شده کالای فروخته شده برای تغییر موجودی محاسبه کنیم
[ترجمه ترگمان]اول، ما باید خریده ای شبکه را با تنظیم هزینه کالاهای فروخته شده برای تغییر موجودی محاسبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The revenues should be connected with the cost of goods sold.
[ترجمه گوگل]درآمد باید با بهای تمام شده کالای فروخته شده مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]درآمد باید با هزینه کالاهای فروخته شده مرتبط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cost - flows from inventory to Cost of Goods Sold.
[ترجمه Ali Frh] هزینه - جریان از موجودی ها به بهای تمام شده کالای فروش رفته
|
[ترجمه گوگل]هزینه - از موجودی به بهای تمام شده کالای فروخته شده جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]هزینه - جریان از موجودی به هزینه فروش کالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cost of goods sold is the cost associated with the product such as direct material, direct labor, manufacturing . . .
[ترجمه گوگل]بهای تمام شده کالای فروخته شده هزینه های مرتبط با محصول مانند مواد مستقیم، کار مستقیم، ساخت است
[ترجمه ترگمان]هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه مربوط به محصول از قبیل مواد مستقیم، نیروی کار مستقیم، تولید و … است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But in perpetual inventory system, cost of goods sold is record each time a sale is made.
[ترجمه گوگل]اما در سیستم موجودی دائمی، بهای تمام شده کالای فروش رفته در هر بار فروش ثبت می شود
[ترجمه ترگمان]اما در سیستم موجودی دائمی، هزینه کالاهایی که فروخته می شود، هر بار که فروش انجام می شود، ثبت می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Expenses include cost of goods sold, administrative expenses, selling expenses, and financial expenses, etc.
[ترجمه گوگل]هزینه ها شامل بهای تمام شده کالای فروخته شده، هزینه های اداری، هزینه های فروش و هزینه های مالی و غیره است
[ترجمه ترگمان]هزینه های مربوط به هزینه های فروش، هزینه های اداری، فروش هزینه ها و هزینه های مالی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cost of goods sold during the period is determined by subtracting the ending inventory from the cost of goods available for sale. . .
[ترجمه گوگل]بهای تمام شده کالاهای فروخته شده در طول دوره با کم کردن موجودی پایانی از بهای تمام شده کالاهای موجود برای فروش تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]هزینه کالاهای فروخته شده در طول دوره با کم کردن فهرست نهایی از قیمت کالاهای موجود برای فروش تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Examples are cost of goods sold, sales commission expense, and delivery expense, etc.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال می توان به بهای تمام شده کالای فروخته شده، هزینه کمیسیون فروش و هزینه تحویل و غیره اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]مثال ها هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه کمیسیون فروش و هزینه تحویل و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Answer guide: The question here i6 what should be included as the cost of goods sold.
[ترجمه گوگل]راهنمای پاسخ: این سوال در اینجا i6 چه چیزی باید به عنوان بهای تمام شده کالای فروخته شده لحاظ شود
[ترجمه ترگمان]پاسخ: این سوال در اینجا مطرح می شود که چه چیزی باید به عنوان هزینه فروش کالا در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apple, whose iPhone sales account for nearly half the firm's total sales, reported a 40 percent gross margin, or the percentage of sales left after subtracting the cost of goods sold.
[ترجمه گوگل]اپل که فروش آیفون آن تقریباً نیمی از کل فروش شرکت را تشکیل می دهد، 40 درصد حاشیه ناخالص یا درصد فروش باقی مانده پس از کسر بهای تمام شده کالاهای فروخته شده را گزارش کرد
[ترجمه ترگمان]اپل، که فروش آیفون خود را تقریبا نیمی از کل فروش این شرکت را به خود اختصاص داده، میزان فروش ۴۰ درصد، یا درصد فروش را پس از کم کردن قیمت فروش کالا، گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Note that the inventory account under a perpetual system is increased by purchases and decreased by the cost of goods sold, purchases returns and allowances, and discounts.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که حساب موجودی کالا تحت یک سیستم دائمی با خرید افزایش می‌یابد و با بهای تمام شده کالای فروخته شده، بازده خرید و کمک هزینه و تخفیف کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که حساب موجودی تحت یک سیستم دائمی با خرید افزایش می یابد و با هزینه کالاهای فروخته شده، خریده ای پرداخت شده و تخفیف، و تخفیف کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] بهای تمام شده کالای فروش رفته
[ریاضیات] بهای تمام شده ی کالای فروش رفته، قیمت تمام شده ی کالای فروش رفته

انگلیسی به انگلیسی

• overall expenditures due to the products that the business marketed (accounting)

پیشنهاد کاربران

بهای تمام شده کالای فروش رفته
هزینه ی کالاهای فروخته شده

بپرس