cost a fortune

پیشنهاد کاربران

cost ( sb ) a fortune/a bomb/the earth
to be very expensive
خیلی گران بودن
The court case will cost the company a fortune.
I would love to buy that car, but it costs a fortune.
I can’t believe how much I spent on my wedding. It cost me a bomb!
...
[مشاهده متن کامل]

I really want to go on vacation, but it would cost the earth.

cost a fortune
این سه عبارت باهم مترادف هستند
cost an arm an a leg
cost the earth
cost a fortune
به معنی :خیلی گران بودن ، هم قیمت خون آدم بودن
هزینه بَردار بودن
گرون تمام شدن
خدات تومن قیمتشه
Dead expensive
I bought a personal jet. Cost a fortune : یه جت شخصی خریدم. کلی خرج رو دستم گذاشت ( خیلی گرون بود )
کاست اِ فُرچِن
گران تمام شد، the image that cost a fortune
خیلی برام آب خورد
It cost me a fortune
گران ( خیلی گران ) تمام شدن.

خیلی گران بودن:
put the vase down. That's cost a fortune
گلدون رو بذار زمین. اون خیلی گرونه.
موضوعی یا چیزی که گران تمام شد
خیلی خرج در پی داشتن
خرج زیادی روی دست گذاشتن
پول بسیار هنگفتی صرف کاری یا چیزی شدن
بیش از حد انتظار هزینه شدن برای کاری یا چیزی
پول خون
cost an arm and a leg = cost a fortune
خدا تومن قیمت داشتن، بسیار گران بودن، هزینه زیادی برداشتن
بسیار گران بودن/خدا تومن قیمت داشتن
be very expensive : خیلی گران بودن

Very expensive
خیلی باارزش و گران قیمت
خیلی ارزیدن، خیلی ارزش داشتن
خیلی گران
Very expensive
to cost a lot of money
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس