cosset

/ˈkɑːsət//ˈkɒsɪt/

معنی: بره دست اموز، بچه نازپرورده
معانی دیگر: بره ی دست آموز، گوسفند دست پرورده، هر حیوان خانگی کوچک

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cossets, cosseting, cosseted
• : تعریف: to treat indulgently or as a pet; pamper.
مشابه: baby, coddle, mollycoddle, overprotect

- The parents cosset their youngest child.
[ترجمه گوگل] والدین کوچکترین فرزند خود را دوست دارند
[ترجمه ترگمان] پدر و مادر کوچک ترین فرزند خود را از بین بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a pet lamb or any pet.

جمله های نمونه

1. She had been cosseted by her parents all during her childhood.
[ترجمه مهوی] در طول دوران کودکی توسط والدینش بسیار لوس و نازپرورده شده بود
|
[ترجمه گوگل]او در تمام دوران کودکی مورد توجه والدینش قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]در دوران کودکی پدر و مادرش او را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He cosseted her with flowers and champagne.
[ترجمه گوگل]او را با گل و شامپاین تزیین کرد
[ترجمه ترگمان]او را با گل و شامپاین باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In her motherly concerned way, she was cosseting him as he tried to pick up the pieces of his life.
[ترجمه گوگل]او به طرز دلواپسی مادرانه‌اش، در حالی که سعی می‌کرد تکه‌های زندگی‌اش را بردارد، او را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]در حالی که می کوشید تا قطعات زندگی خود را جمع کند، او را به حال خود رها ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Children need to be cosseted.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها نیاز به محبت دارند
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید cosseted باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No one in the family gets as much cosseting as that cat!
[ترجمه گوگل]هیچ کس در خانواده به اندازه آن گربه مورد توجه قرار نمی گیرد!
[ترجمه ترگمان]هیچ کس توی خانواده به اندازه اون گربه وسواس پیدا نمی کنه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today he would sit in a think-tank, cosseted by secretaries and flattered by a stream of calls from talk-show producers.
[ترجمه گوگل]امروز او در اتاق فکری می‌نشیند که منشی‌ها در آن حضور دارند و با جریانی از تماس‌های تهیه‌کنندگان برنامه‌های گفت‌وگو تملق می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]امروز او در یک کانون فکری نشست، cosseted توسط منشی ها و با استفاده از جریان تماس ها از تولید کنندگان نمایشی صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is designed to cosset its crew.
[ترجمه گوگل]برای کمک به خدمه خود طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]برای cosset خدمه آن طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This desire to cosset workers is consistent with her record.
[ترجمه گوگل]این تمایل به کارگران آرایش با سابقه او مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]این تمایل به cosset کارگران با سابقه او سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tang Jun is the cosset of media, he stars like recreation same every word and deed gets the attention of media.
[ترجمه گوگل]تانگ جون مجموعه رسانه است، او مانند تفریح ​​ستاره می‌کند هر حرف و عملی مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]تانگ جون گروه رسانه ای است و مانند هر کلمه تفریح و تفریح، مانند هر کلمه و عمل، توجه رسانه ها را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new cosset that ankle support socks also is this year.
[ترجمه گوگل]کاستی جدیدی که جوراب های ساپورت مچ پا را نیز پشتیبانی می کند امسال است
[ترجمه ترگمان]The جدید که تا قوزک پا از جوراب حمایت می کند نیز امسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In our impression, star is the cosset of the destiny, they can make money easily, scene is an upright person.
[ترجمه گوگل]در تصور ما، ستاره کاسب سرنوشت است، آنها می توانند به راحتی پول در بیاورند، صحنه یک فرد راست قامت است
[ترجمه ترگمان]در برداشت ما، ستاره نماد تقدیر است، آن ها می توانند به راحتی پول بگیرند، صحنه یک انسان عمودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Am I you cosset for ever?
[ترجمه گوگل]آیا من برای همیشه کاستی هستم؟
[ترجمه ترگمان]من برای همیشه عاشق تو شدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It not only become the ISP's cosset, but also become the software developer's powerful platform.
[ترجمه گوگل]این نه تنها به لوازم جانبی ISP تبدیل می‌شود، بلکه به پلتفرم قدرتمند توسعه‌دهنده نرم‌افزار تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]آن نه تنها the ISP است بلکه به پلت فرم قدرتمند توسعه دهنده نرم افزار تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our kind of travel is definitely not suitable for people who expect to be cosseted.
[ترجمه گوگل]نوع سفر ما قطعاً برای افرادی که توقع دارند که کاستی داشته باشند مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]نوع سفر ما قطعا برای افرادی که انتظار دارند cosseted باشند، مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بره دست اموز (اسم)
cosset

بچه نازپرورده (اسم)
cosset

انگلیسی به انگلیسی

• pet, spoil, coddle, pamper
if you cosset someone, you do everything for them and protect them too much.

پیشنهاد کاربران

توجه و مراقبت بیش از اندازه از کسی
all her life she'd been cosseted by her family
لوس کردن، در ناز و نعمت پروردن

بپرس