cosmetics

جمله های نمونه

1. the application of cosmetics
بزک کردن

2. powder and rouge are cosmetics
پودر و سرخاب از لوازم آرایشی هستند.

انگلیسی به انگلیسی

• agents used to beautify the face and body (as in creams, lipstick, etc.)

پیشنهاد کاربران

cosmetics ( n ) ( kɑzˈmɛt̮ɪk ) =a substance that you put on your face or body to make it more attractive, e. g. She found a job selling cosmetics.
cosmetics
آرایش افزار، افزار آرایشی و بهداشتی
به عنوان صفت: بی اهمیت، سطحی یا جزیی
they made a few cosmetic changes in the programme: آنها تغییرات جزیی در برنامه اعمال کردند.
Keele, pop star turned business tycoon, has launched a new range of cosmetics
کیله ؛ستاره محبوب مردم؛ غول/آدم پردرآمد این بیزنس شده و بیرون داده ( روانه بازار کرده ) طیف جدیدی از لوازم آرایشی رو
لوازم آرایشی
اظهارات
لوازم ارایشی

بپرس