cortisol


رجوع شود به: hydrocortisone

جمله های نمونه

1. The majority of cortisol is either metabolized in various tissues or conjugated in the liver and excreted.
[ترجمه گوگل]اکثر کورتیزول یا در بافت های مختلف متابولیزه می شود یا در کبد کونژوگه شده و دفع می شود
[ترجمه ترگمان]اکثر of یا metabolized در بافت های مختلف یا conjugated در کبد یا دفع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Both aldosterone, a mineralocorticoid, and cortisol, a glucocorticoid, are inadequately secreted in this disorder.
[ترجمه گوگل]هم آلدوسترون، یک مینرالوکورتیکوئید، و هم کورتیزول، یک گلوکوکورتیکوئید، در این اختلال به اندازه کافی ترشح نمی شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو aldosterone، a و cortisol، که glucocorticoid است، به اندازه کافی در این اختلال مخفی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The evening cortisol level should be 50 percent lower then the morning result.
[ترجمه گوگل]سطح کورتیزول در شب باید 50 درصد کمتر از نتیجه صبح باشد
[ترجمه ترگمان]سطح کورتیزول شب باید ۵۰ درصد پایین تر از نتیجه صبح باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. OBJECTIVE:To observe the effects of acupuncture on serum cortisol and somatotropin in rabbits with a fracture.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات طب سوزنی بر کورتیزول و سوماتوتروپین سرم در خرگوش های دارای شکستگی
[ترجمه ترگمان]برای توجه به اثرات طب سوزنی روی سرم cortisol و somatotropin با شکستگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yes, they produce more cortisol and noradrenaline, but crucially, they also ramp up production of calming factors that help keep the brain's higher functions intact.
[ترجمه گوگل]بله، آنها کورتیزول و نورآدرنالین بیشتری تولید می کنند، اما مهمتر از همه، آنها همچنین تولید عوامل آرام بخش را افزایش می دهند که به حفظ عملکردهای بالاتر مغز کمک می کند
[ترجمه ترگمان]بله، آن ها کورتیزول و نور آدرنالین بیشتری تولید می کنند، اما اساسا تولید عوامل آرام کننده را افزایش می دهند که به حفظ عملکرد بالاتر مغز کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Baseline bloods for cortisol and adrenocorticotropic hormone levels were collected and in a subset of infants a metyrapone test performed.
[ترجمه گوگل]خون های پایه برای سطوح هورمون کورتیزول و آدرنوکورتیکوتروپیک جمع آوری شد و در زیر مجموعه ای از نوزادان آزمایش متیراپون انجام شد
[ترجمه ترگمان]میزان کورتیزول و هورمون استروژن خون جمع آوری شده و در زیر مجموعه ای از نوزادان تست metyrapone انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The principal adrenocortical products are aldosterone, cortisol and dehydroepiandrosterone sulphate.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی قشر آدرنال عبارتند از آلدوسترون، کورتیزول و دهیدرواپی آندروسترون سولفات
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی adrenocortical aldosterone، cortisol و dehydroepiandrosterone سولفات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Excessive cortisol storage of fat around the middle.
[ترجمه گوگل]ذخیره بیش از حد کورتیزول چربی در اطراف وسط
[ترجمه ترگمان]cortisol بیش از حد حاوی چربی در اطراف قسمت میانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kissing reduces levels of the stress hormone cortisol.
[ترجمه گوگل]بوسیدن سطح هورمون استرس کورتیزول را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]بوسیدن سطح کلسترول استرس را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results suggest that the daily cortisol secretion is the phase of the menstrual cycle.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که ترشح روزانه کورتیزول مرحله چرخه قاعدگی است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ترشح روزانه کورتیزول، مرحله چرخه قاعدگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cortisol also curbs functions that would be nonessential or detrimental in a fight - or - flight situation.
[ترجمه گوگل]کورتیزول همچنین عملکردهایی را که در شرایط جنگ یا پرواز غیرضروری یا مضر هستند، مهار می کند
[ترجمه ترگمان]Cortisol همچنین عملکردهایی را محدود می کند که در شرایط مبارزه یا گریز غیرضروری یا زیان آور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stress hormone cortisol, meanwhile, affects the assessment of the time value of money.
[ترجمه گوگل]در همین حال، هورمون استرس، کورتیزول، بر ارزیابی ارزش زمانی پول تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مقدار استرس کورتیزول، بر ارزیابی مقدار زمان پول تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results suggest that the hypersecretion of cortisol might be closely related to the non-stress peptic ulcer as well.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که ترشح بیش از حد کورتیزول ممکن است ارتباط نزدیکی با زخم پپتیک بدون استرس نیز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که the of ممکن است ارتباط نزدیکی با زخم - stress نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cortisol causes erosion of your intestinal lining, which can lead to ulcers.
[ترجمه گوگل]کورتیزول باعث فرسایش پوشش روده شما می شود که می تواند منجر به زخم شود
[ترجمه ترگمان]Cortisol باعث فرسایش لایه روده شما می شود که می تواند منجر به زخم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] کورتیزول .

انگلیسی به انگلیسی

• hormone derived from cortisone which is used to treat arthritis

پیشنهاد کاربران

👈🏿 اختصار آزمایش ( سرم، پلاسما و شیمی عمومی ) : Cort 💎 واژه کامل : Cortisol ( plasma ) ⭐ معنی ( معادل ) : کورتیزول ( پلاسما )
✔️ محدوده طبیعی :
8 صبح:
170 - 635 nmol/L
( 6 - 23 μg/dL )
...
[مشاهده متن کامل]

4 بعدازظهر:
82 - 413 nmol/L
( 3 - 15 μg/dL )
8 شب:
کمتر از 50% of 08:00

هورمونی که از غدد فوق کلیوی ترشح میشود
کورتیزول - هورمون استرس

بپرس