corselet

/ˈkɔːrslɪt//ˈkɔːslɪt/

معنی: زره، زره سینه، کرست
معانی دیگر: زره بالاتنه، جوشن سینه (corslet هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a woman's supporting undergarment that combines brassiere and girdle.

(2) تعریف: a piece of body armor covering the upper part of the body.

جمله های نمونه

1. Andronikos also found a diadem, a corselet, helmet and spears, a tripod and metal bowls.
[ترجمه گوگل]آندرونیکوس همچنین یک سنگ شکن، یک کرسلت، کلاه ایمنی و نیزه، سه پایه و کاسه های فلزی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]یک تاج، یک تاج، کلاه خود و نیزه، یک سه پایه و کاسه فلزی را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Follow the lead of of corselet style dress the skirt of 19 centuries fits a style, those who emphasize bosom and hip is curvaceous, protruding shows elegant color of the female.
[ترجمه گوگل]پیروی از مدل لباس کرسلتی، دامن 19 قرن متناسب با یک استایل است، کسانی که بر سینه و باسن تاکید دارند منحنی است، برجستگی رنگ زنانه را زیبا نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]پیروی از سبک لباس corselet، دامن ۱۹ قرن را با سبکی هماهنگ می کند، آن هایی که بر روی سینه و کفل تاکید می کنند، curvaceous است، که به رنگ برازنده زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The keels, finlets, and corselet help direct the flow of water over the body surface in such as way as to reduce resistance (see the figure).
[ترجمه گوگل]کیل ها، پره ها و کرسلت به هدایت جریان آب روی سطح بدن کمک می کنند تا مقاومت را کاهش دهند (شکل را ببینید)
[ترجمه ترگمان]keels، finlets و corselet به هدایت جریان آب بر روی سطح بدن به طوری که مقاومت را کاهش می دهند، کمک می کنند (شکل را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cutlass and corselet of steel, and his trusty sword of Damascus.
[ترجمه گوگل]کتلاس و کرسلت فولادی و شمشیر مطمئن او از دمشق
[ترجمه ترگمان]با زره و زره فولادی و شمشیر trusty دمشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women with wrap small feet, High heel shoes, pannier and corselet become sexy and beautiful. The women were happy to accept them and experienced the happy.
[ترجمه گوگل]زنان با پاهای کوچک پیچیده، کفش های پاشنه بلند، کت و شلوار زنانه جذاب و زیبا می شوند زنان از پذیرفتن آنها خوشحال شدند و شادی را تجربه کردند
[ترجمه ترگمان]زنانی که پاهای کوچک دارند کفش های پاشنه بلند، کفش های پاشنه بلند، pannier و corselet زیبا و زیبا می شوند زن ها از پذیرفتن آن ها خوشحال بودند و خوشحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stoniness of human makes us feel quite lonely in the noisy world, just like wearing thick corselet.
[ترجمه گوگل]سنگی بودن انسان باعث می شود در دنیای پر سر و صدا کاملاً احساس تنهایی کنیم، درست مانند پوشیدن کرسل ضخیم
[ترجمه ترگمان]حس کردن انسان باعث می شود که ما در دنیای پر سر و صدا احساس تنهایی کنیم، درست مثل پوشیدن corselet ضخیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who can strip off his outer garment, or penetrate his double corselet?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند لباس بیرونی خود را در بیاورد، یا به کرسل دوتایی او نفوذ کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند لباس بیرونی خود را از تن بدر کند یا به کرست او نفوذ کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although most of their scales have been lost, tunas and mackerels retain a patch of coarse scales near the head called the corselet.
[ترجمه گوگل]اگرچه بیشتر فلس های آنها از بین رفته است، ماهی تن و ماهی خال مخالی تکه ای از فلس های درشت را در نزدیکی سر خود نگه می دارند که کرسلت نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]اگرچه بسیاری از مقیاس ها از دست رفته اند، اما tunas و mackerels یک تکه از ترازوهای بزرگ نزدیک سر که the نام دارد را حفظ کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زره (اسم)
armature, armor, mail, armour, corselet

زره سینه (اسم)
corselet, breast plate

کرست (اسم)
corselet, girdle, corset

انگلیسی به انگلیسی

• vest of light armor that covers the chest shoulders and hips; protective leather covering worn on the upper body

پیشنهاد کاربران

بپرس