corsage

/kɔːrˈsɑːʒ//kɔːˈsɑːʒ/

معنی: نیم تنه زنانه
معانی دیگر: (لباس زنانه) سینه، جلو، بالا تنه، دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small bunch of flowers worn by a woman, usu. at the shoulder or waist or on the wrist.

(2) تعریف: the upper part of a dress; bodice.

جمله های نمونه

1. I think it might be a corsage.
[ترجمه مهدی] فکر میکنم که یک لاپوشونی باشه ( ترجمه ی استعاری )
|
[ترجمه گوگل]به نظر من ممکن است یک کرج باشد
[ترجمه ترگمان] فکر کنم یه گل باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the necklace, or corsage - she did not know which - was heavy.
[ترجمه گوگل]اما گردنبند، یا گلدسته - او نمی دانست کدام - سنگین بود
[ترجمه ترگمان]اما گردن بند، یا دست بند که نمی دانست کدام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Michael Kors' taupe knit with prom corsage over chestnut satin.
[ترجمه گوگل]بافتنی تاپ مایکل کورس با کرزاژ مجلسی روی ساتن شاه بلوطی
[ترجمه ترگمان]مایکل Kors taupe با گل prom روی ساتن chestnut گره زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She wore her corsage of violets and primroses pinned to the lapel of her grey suit.
[ترجمه گوگل]او گلدسته‌اش از بنفشه و پامچال را که به یقه کت و شلوار خاکستری‌اش سنجاق شده بود، پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]دسته گل بنفشه ای را که بر یقه کت و شلوار خاکستری او سنجاق شده بود، پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hand knits corsage, cotton white liner, three layer cake type laminated.
[ترجمه گوگل]بافتنی دستباف آستر سفید نخی نوع کیک سه لایه لمینت
[ترجمه ترگمان]او دست هایش را به طرف او پرتاب کرد و دست هایش را به طرف او دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A bronze sequinned corsage, pinned on a black top teamed with a bronze sequinned skirt.
[ترجمه گوگل]یک کراساژ پولک‌دار برنزی که روی یک تاپ مشکی با یک دامن پولک‌دار برنزی سنجاق‌شده است
[ترجمه ترگمان]یک مدال برنز به نام corsage بر روی یک دسته سیاه نصب شده بود و یک دامن برنزی برنزی به دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Old Man Olsen was making a corsage of gardenias, just as he used to do.
[ترجمه گوگل]پیرمرد اولسن درست مثل گذشته یک گل گاردنیا درست می کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد اولسون، همان طور که عادت داشت گل های گارد نیا را درست کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A bronze sequinned corsage, pinned on a black top, was teamed with a bronze sequinned skirt.
[ترجمه گوگل]یک کراساژ پولک‌دار برنزی که روی یک تاپ مشکی سنجاق شده بود، با یک دامن پولک‌دار برنزی ترکیب شده بود
[ترجمه ترگمان]یک مدال برنز به نام corsage بر روی یک پیراهن مشکی نصب شده بود و با یک دامن sequinned برنزی به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My wife waved her corsage in time to the music.
[ترجمه گوگل]همسرم به موقع با صدای موزیک گلدسته اش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]زنم به موقع به آهنگ او دست تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a necklace so lavish it is almost a corsage.
[ترجمه گوگل]این یک گردنبند آنقدر مجلل است که تقریباً یک کراساژ است
[ترجمه ترگمان]این گردن بند تا حدی است که تقریبا یک گل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Straightening up, he came to our table, holding the other corsage in front of him.
[ترجمه گوگل]صاف شد و به سمت میز ما آمد و گلدسته دیگر را جلویش گرفت
[ترجمه ترگمان]پینه بزرگ بالا آمد و به طرف میز ما آمد و دست دیگرش را جلو او گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Make sure you get me a small - size corsage, and it must be yellow.
[ترجمه گوگل]حتماً برای من یک کراساژ کوچک تهیه کنید و حتماً زرد باشد
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که برام یه دسته گل کوچیک می گیری و باید زرد باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How did you know that I love red roses and that I prefer a wrist corsage?
[ترجمه گوگل]از کجا فهمیدی که من عاشق گل رز قرمز هستم و ترجیح می‌دهم مچ بند بند بزنم؟
[ترجمه ترگمان]از کجا فهمیدی که من گل سرخ دوست دارم و من یکی از مچ دستت رو ترجیح میدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yes, it is divided into several sections: overwear, light clothing, hosiery, swimwear, corsage and so on.
[ترجمه گوگل]بله، به چند بخش تقسیم می‌شود: لباس‌های روپوش، لباس‌های سبک، جوراب بافی، لباس‌های شنا، کرج و غیره
[ترجمه ترگمان]بله، به چند بخش تقسیم شده است: overwear، لباس سبک، hosiery، swimwear، corsage، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیم تنه زنانه (اسم)
corsage

انگلیسی به انگلیسی

• bodice; small arrangement of flowers to be pinned on clothing
a corsage is a very small bunch of flowers which is fastened to the front of a woman's dress below the shoulder.

پیشنهاد کاربران

🖊 یک دسته گل کوچکی است که خانم ها در مراسم عروسی دور مچ می چسبونن و یا به قسمتی از لباس شان میزنن
🔊 تلفظ: کُرسآژ
corsagecorsage
نیم تن زنانه
گلی که به لباس میزنن

بپرس