corrode

/kəˈroʊd//kəˈrəʊd/

معنی: سو زاندن، زنگ زدن، خوردن، پوسیدن
معانی دیگر: (فلزات و غیره را) خوردن، تحلیل بردن، (به خاطر زنگ زدگی یا اسید و غیره) از بین بردن یا رفتن، (فلزات) پوساندن، (مجازی - حسادت و دشمنی و غیره) از درون خوردن، به هم زدن، خراب کردن، خوردن اسیدوفلزات، زنگ زدن فلزات

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: corrodes, corroding, corroded
(1) تعریف: to cause to wear away by degrees, esp. by chemical action.
مترادف: eat
مشابه: bite, decay, deteriorate, eat through, erode, fret, gnaw, oxidize, rust

- Rust had corroded the exterior of the car.
[ترجمه پری] زنگ بیرون ماشین را پوسانده بود.
|
[ترجمه گوگل] زنگ زدگی قسمت بیرونی ماشین را خورده بود
[ترجمه ترگمان] (راست)هوای بیرون اتومبیل را زنگ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to damage or slowly destroy.
مترادف: eat up, rot
مشابه: consume, corrupt, damage, destroy, deteriorate, erode, fret, gnaw, ravage, ruin

- Jealousy corroded their relationship.
[ترجمه گوگل] حسادت رابطه آنها را خراب کرد
[ترجمه ترگمان] حسادت رابطه شون رو داغون کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Pride is corroding his character.
[ترجمه گوگل] غرور شخصیت او را خراب می کند
[ترجمه ترگمان] غرور در خراب کردن شخصیتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: corrodible (adj.), corrodant (n.), corroder (n.), corrodibility (n.)
• : تعریف: to be worn away by degrees.
مترادف: deteriorate
مشابه: decay, eat, erode, fret, molder, oxidize, rot away, rust, wear

جمله های نمونه

1. some acids corrode metals
برخی اسیدها فلزات را می خورند.

2. gold does not corrode easily
طلا به آسانی خورده نمی شود.

3. Higher levels of pollution have started to corrode pipes.
[ترجمه گوگل]سطوح بالاتر آلودگی باعث خوردگی لوله ها شده است
[ترجمه ترگمان]سطوح بالاتر آلودگی شروع به زنگ زدن لوله ها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Steel tends to corrode faster in a salty atmosphere, such as by the sea.
[ترجمه گوگل]فولاد در یک جو شور، مانند دریا، سریعتر خورده می شود
[ترجمه ترگمان]فولاد تمایل به خورده شدن سریع تر در یک جو نمکی مانند دریا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Certain chemicals will corrode if left on bare metal.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی در صورتی که روی فلز خالی باقی بمانند خورده می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مواد شیمیایی، اگه روی فلز لخت بمونن، تحت تاثیر قرار می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Acid causes metal to corrode.
[ترجمه گوگل]اسید باعث خوردگی فلز می شود
[ترجمه ترگمان]اسید باعث خورده شدن فلز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The unit will not corrode and does not have the sharp beam pattern cut off of modern halogen lights.
[ترجمه گوگل]دستگاه خوردگی نمی کند و الگوی پرتوهای تیز چراغ های هالوژن مدرن را ندارد
[ترجمه ترگمان]این واحد خورده نخواهد شد و الگوی تیر تیزی که با چراغ های هالوژن مدرن قطع می شود را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Theserevelations corrode public faith in democracy.
[ترجمه گوگل]این افشاگری ها ایمان عمومی به دموکراسی را خدشه دار می کند
[ترجمه ترگمان]Theserevelations باعث خورده شدن ایمان عمومی در دموکراسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the batteries leak, they can corrode the case of your flashlight.
[ترجمه گوگل]اگر باتری ها نشت کنند، می توانند محفظه چراغ قوه شما را خورده کنند
[ترجمه ترگمان]اگر این باتری ها نشتی داشته باشند، می توانند پرونده چراغ قوه شما را خورده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Acid can corrode most metals.
[ترجمه گوگل]اسید می تواند بیشتر فلزات را خورده کند
[ترجمه ترگمان]اسید می تواند بیشتر فلزات خورده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An acid has the power to corrode metals.
[ترجمه گوگل]اسید قدرت خوردگی فلزات را دارد
[ترجمه ترگمان]یک اسید قدرت خورده شدن فلزات را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Though a windstorm may corrode your happiness.
[ترجمه گوگل]اگرچه طوفان باد ممکن است شادی شما را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]هر چند که باد سریع خوشبختی تو رو تحت تاثیر قرار میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acidoresistant: Without corrode in 5 % hydrochloric Acid solution at 24 hour.
[ترجمه گوگل]مقاوم در برابر اسید: بدون خوردگی در محلول 5 درصد اسید کلریدریک در 24 ساعت
[ترجمه ترگمان]Acidoresistant: بدون خورده شدن ۵ % محلول اسید هیدروکلریک در ۲۴ ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Threads can corrode and cause leakage.
[ترجمه گوگل]رزوه ها می توانند خورده شوند و باعث نشتی شوند
[ترجمه ترگمان]Threads می تواند خورده شود و باعث نشت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bourgeoisie is sure to corrode people and aim its sugar-coated bullets at them.
[ترجمه گوگل]بورژوازی مطمئناً مردم را خورده و گلوله های قندی خود را به سمت آنها خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]بورژوازی مطمئن است که مردم را خورده و گلوله های پوشیده از شکر خود را به آن ها نشانه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوزاندن (فعل)
cinder, bite, burn, cauterize, corrode, cremate, scorch, inflame, incinerate, sear, stunt

زنگ زدن (فعل)
smut, ring, stain, corrode, rust, hang up, oxidize

خوردن (فعل)
fit, gnaw, feed, strike, hit, match, eat, grub, drink, corrode, hurtle, devour, erode, take a meal

پوسیدن (فعل)
decay, rot, putrefy, corrode, rust, molder, moulder

انگلیسی به انگلیسی

• eat away; rust, oxidize; be rusted, be oxidized; be eaten away
when metal corrodes or when something corrodes it, it is gradually destroyed by rust or a chemical.

پیشنهاد کاربران

۱. خوردن. پوساندن. فرسودن ۲. پوسیدن. خورده شدن. فرسوده شدن ۳. زنگ زدن ۴. تباه کردن. از بین بردن. تحلیل بردن
مثال:
The iron is corroded.
آهن زنگ زده و خورده شده است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : corrode
✅️ اسم ( noun ) : corrosion
✅️ صفت ( adjective ) : corrosive
✅️ قید ( adverb ) : corrosively
فرسودن
To be damaged slowly by something
abolish
● زنگ زدن، اکسید شدن
● تحلیل رفتن
اکسید شدن
ضعیف کردن تدریجی ـــ از بین بردن تدریجی

بپرس