corrector

/kəˈrektər//kəˈrektə/

معنی: مصلح، اصلاح کننده، غلط گیر، تنظیم کننده
معانی دیگر: مربی

جمله های نمونه

1. The wavefront corrector is one of the key elements of AO system. And improvement of the spatial correction capability of correctors is the primary coverage of AO theory and experiment research.
[ترجمه گوگل]تصحیح کننده جبهه موج یکی از عناصر کلیدی سیستم AO است و بهبود قابلیت تصحیح فضایی تصحیح‌کننده‌ها پوشش اولیه تئوری AO و تحقیقات تجربی است
[ترجمه ترگمان]wavefront corrector یکی از عوامل کلیدی سیستم عامل نارنجی است و بهبود قابلیت تصحیح فضایی of پوشش اولیه نظریه عامل نارنجی و تحقیقات آزمایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The corrector is a modification of the Crank - Nicolson equation.
[ترجمه گوگل]اصلاح کننده اصلاح معادله کرانک - نیکلسون است
[ترجمه ترگمان]The اصلاح معادله Crank - Nicolson است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The control precision of the voltage corrector is much lower than designed.
[ترجمه گوگل]دقت کنترل اصلاح کننده ولتاژ بسیار کمتر از آنچه طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]دقت کنترل ولتاژ corrector بسیار کم تر از دقت طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The so calledpredictor - corrector algorithm means taking a corrector step after the predictor step.
[ترجمه گوگل]الگوریتم پیش بینی کننده - اصلاح کننده به معنای برداشتن یک گام تصحیح کننده پس از مرحله پیش بینی است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم so - corrector به معنی برداشتن گام corrector بعد از مرحله پیش بینی کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. EDAC error detector and corrector have been implemented to improve the reliability of register file and memory during read and write process.
[ترجمه گوگل]آشکارساز خطا و تصحیح کننده خطا EDAC برای بهبود قابلیت اطمینان فایل رجیستر و حافظه در طول فرآیند خواندن و نوشتن پیاده سازی شده است
[ترجمه ترگمان]آشکارساز خطای EDAC و corrector برای بهبود قابلیت اطمینان فایل ثبت و حافظه در طول فرآیند خواندن و نوشتن پیاده سازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unable to import flame - style color corrector setup.
[ترجمه گوگل]امکان وارد کردن تنظیمات تصحیح کننده رنگ به سبک شعله وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نمی توان رنگ شعله سبک را وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The good property of the improved corrector is shown by simulation.
[ترجمه گوگل]ویژگی خوب اصلاح کننده بهبود یافته با شبیه سازی نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]ویژگی خوب of بهبود یافته با شبیه سازی نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Primal - dual predictor - corrector interior - point algorithm is presented to solve SDP problems in these fields.
[ترجمه گوگل]الگوریتم اولیه - پیش بینی دوگانه - اصلاح کننده داخلی - نقطه برای حل مسائل SDP در این زمینه ها ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]Primal - predictor دو گانه predictor - corrector برای حل مشکلات SDP در این زمینه ها ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An active power factor corrector (PFC) is used to improve the input power factor (PF) and reduce the total harmonic distortion (THD) of the input current.
[ترجمه گوگل]یک تصحیح کننده ضریب توان فعال (PFC) برای بهبود ضریب توان ورودی (PF) و کاهش اعوجاج هارمونیک کل (THD) جریان ورودی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ضریب توان اکتیو corrector (PFC)برای بهبود ضریب توان ورودی (پی اف)و کاهش اعوجاج هارمونیکی کل (THD)جریان ورودی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In simulation, as phase corrector of system, the deformable mirror's influence function generally was used with the Gaussian function.
[ترجمه گوگل]در شبیه سازی، به عنوان تصحیح کننده فاز سیستم، تابع تأثیر آینه تغییر شکل پذیر عموماً با تابع گاوسی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در شبیه سازی، به عنوان corrector فازی سیستم، تابع نفوذ mirror deformable عموما با تابع گاوسی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The slip ratio corrector equipment can adjust the anticipant slip ratio according to the running state of system, which improves the stability of the control system.
[ترجمه گوگل]تجهیزات اصلاح کننده نسبت لغزش می توانند نسبت لغزش پیش بینی را با توجه به وضعیت در حال اجرا سیستم تنظیم کنند که باعث بهبود پایداری سیستم کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]نسبت لغزش تجهیزات با توجه به حالت اجرایی سیستم که ثبات سیستم کنترل را بهبود می بخشد، می تواند نسبت لغزش anticipant را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A predictor corrector method to get the forward solution of a 6 SPS parallel manipulator was presented based on the principle of position tracking.
[ترجمه گوگل]یک روش تصحیح کننده پیش بینی برای به دست آوردن راه حل رو به جلو یک دستکاری موازی 6 SPS بر اساس اصل ردیابی موقعیت ارائه شد
[ترجمه ترگمان]یک روش predictor برای رسیدن به راه حل پیش رو از یک دست زدن موازی ۶ SPS، براساس اصل ردیابی موقعیت ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can I apply Pure White Spot Corrector around the eyes?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم از اصلاح کننده لکه های سفید خالص دور چشم استفاده کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم Corrector سفید خالص را در اطراف چشم ها اعمال کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The predictor - corrector reentry guidance algorithm for reusable launch vehicles was studied.
[ترجمه گوگل]الگوریتم هدایت مجدد پیش بینی کننده - اصلاح کننده برای وسایل نقلیه پرتاب قابل استفاده مجدد مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]الگوریتم راهنمایی corrector - برای وسایل نقلیه راه اندازی مجدد مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصلح (اسم)
corrector, reformer, peacemaker, make-peace

اصلاح کننده (اسم)
corrector, rectifier

غلط گیر (اسم)
corrector

تنظیم کننده (اسم)
regulator, corrector, regularizer

تخصصی

[ریاضیات] تصحیح کننده، درستگر
[آب و خاک] اصلاحگر

انگلیسی به انگلیسی

• proofreader, revisor, one who makes corrections

پیشنهاد کاربران

بپرس