1. political correctness
پیروی از عقاید و معیارهای سیاسی دسته ی بخصوص
2. Political correctness is the principle of avoiding language or behaviour that may offend certain groups of people.
[ترجمه گوگل]صحت سیاسی اصل پرهیز از زبان یا رفتاری است که ممکن است گروه خاصی از مردم را آزار دهد
[ترجمه ترگمان]صحیح سیاسی اصل اجتناب از رفتار و رفتار است که ممکن است برخی از افراد را برنجاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صحیح سیاسی اصل اجتناب از رفتار و رفتار است که ممکن است برخی از افراد را برنجاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ask the investor to check the correctness of what he has written.
[ترجمه گوگل]از سرمایه گذار بخواهید صحت مطالبی را که نوشته است بررسی کند
[ترجمه ترگمان]از سرمایه گذار بخواهید صحت آنچه نوشته شده را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از سرمایه گذار بخواهید صحت آنچه نوشته شده را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For reasons of political correctness we have been asked to withdraw our advertisement from the national press.
[ترجمه گوگل]به دلایل صحت سیاسی از ما خواسته شده است که آگهی خود را از مطبوعات ملی پس بگیریم
[ترجمه ترگمان]به دلایلی از صحت سیاسی خواسته شده است که تبلیغ خود را از مطبوعات ملی حذف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به دلایلی از صحت سیاسی خواسته شده است که تبلیغ خود را از مطبوعات ملی حذف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Political correctness has had an impact on the language people use to describe women.
[ترجمه گوگل]صحت سیاسی بر زبانی که مردم برای توصیف زنان استفاده می کنند تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]درستی سیاسی تاثیر زیادی بر زبانی دارد که مردم برای توصیف زنان از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درستی سیاسی تاثیر زیادی بر زبانی دارد که مردم برای توصیف زنان از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She doubted the correctness of the information.
[ترجمه گوگل]او در صحت اطلاعات شک داشت
[ترجمه ترگمان]او به درستی اطلاعات شک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به درستی اطلاعات شک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was convinced of the correctness of the decision.
[ترجمه گوگل]او به درستی تصمیم متقاعد شده بود
[ترجمه ترگمان]او از درستی این تصمیم مطمئن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از درستی این تصمیم مطمئن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The correctness of this decision may be doubted.
[ترجمه گوگل]صحت این تصمیم ممکن است مورد تردید باشد
[ترجمه ترگمان]درستی این تصمیم ممکن است مورد تردید قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درستی این تصمیم ممکن است مورد تردید قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I believe in discovery and rigor and quantitative correctness and sophisticated analysis.
[ترجمه گوگل]من به کشف و دقت و صحت کمی و تحلیل پیچیده اعتقاد دارم
[ترجمه ترگمان]من به کشف و دقت و دقت کمی و تحلیل پیچیده اعتقاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به کشف و دقت و دقت کمی و تحلیل پیچیده اعتقاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The film may lack subtlety and political correctness, but it can be thrilling if you let it.
[ترجمه گوگل]ممکن است فیلم فاقد ظرافت و صحت سیاسی باشد، اما اگر اجازه دهید می تواند هیجان انگیز باشد
[ترجمه ترگمان]این فیلم ممکن است فاقد ظرافت و درستی سیاسی باشد، اما اگر اجازه دهید، می تواند هیجان انگیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فیلم ممکن است فاقد ظرافت و درستی سیاسی باشد، اما اگر اجازه دهید، می تواند هیجان انگیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. From political correctness to the flagging tenure system, the right of unadulterated academic lip flapping seems increasingly embattled.
[ترجمه گوگل]از صحت سیاسی گرفته تا سیستم پرچمدار تصدی، به نظر می رسد حق تکان دادن لب های دانشگاهی بدون تقلب به طور فزاینده ای مورد مبارزه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]از صحت سیاسی گرفته تا سیستم ضعیف حق تصدی، حق of (flapping)های لب (unadulterated)به طور فزاینده ای تحت فشار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از صحت سیاسی گرفته تا سیستم ضعیف حق تصدی، حق of (flapping)های لب (unadulterated)به طور فزاینده ای تحت فشار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There is no need to reclaim political correctness from its detractors.
[ترجمه گوگل]نیازی به بازپس گیری صحت سیاسی از مخالفان آن نیست
[ترجمه ترگمان]نیازی به اصلاح سیاست های سیاسی از سوی detractors وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیازی به اصلاح سیاست های سیاسی از سوی detractors وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This does not mean merely that correctness of translation is undetermined by all the possible data.
[ترجمه گوگل]این صرفاً به این معنی نیست که صحت ترجمه با همه داده های ممکن مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]این به این معنا نیست که درستی ترجمه با تمام داده های ممکن نامشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به این معنا نیست که درستی ترجمه با تمام داده های ممکن نامشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Managers must steer a middle course between political correctness and political babble.
[ترجمه گوگل]مدیران باید مسیری میانه را بین درستی سیاسی و حرف های سیاسی هدایت کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران باید مسیر میانی بین درستی سیاسی و همهمه سیاسی را هدایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدیران باید مسیر میانی بین درستی سیاسی و همهمه سیاسی را هدایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We now think of an insistence on grammatical correctness as a conservative position.
[ترجمه گوگل]ما اکنون به اصرار بر صحت دستوری به عنوان یک موضع محافظه کارانه فکر می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون به پافشاری بر درستی گرامری به عنوان یک موقعیت محافظه کارانه فکر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما اکنون به پافشاری بر درستی گرامری به عنوان یک موقعیت محافظه کارانه فکر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید