1. discretionary correction
تعزیر،کیفر دادن
2. a house of correction
دارالتادیب،ندامتگاه
3. The correction of composition took a large part of the teacher's time.
[ترجمه گوگل]تصحیح ترکیب بخش زیادی از وقت معلم را گرفت
[ترجمه ترگمان]اصلاح ترکیب بخش بزرگی از زمان معلم را به خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Please hand in your papers for correction.
[ترجمه گوگل]لطفا مدارک خود را برای تصحیح تحویل دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا کاغذهای خود را برای تصحیح کردن آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I feel it necessary to make a correction.
[ترجمه گوگل]لازم می دانم اصلاحی انجام دهم
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم لازم است تصحیح کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The correction had already been set in type.
[ترجمه گوگل]تصحیح قبلاً در نوع تنظیم شده بود
[ترجمه ترگمان]این اصلاح از قبل تنظیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The paper had to publish a correction to the story.
[ترجمه گوگل]روزنامه مجبور شد تصحیح داستان را منتشر کند
[ترجمه ترگمان]این روزنامه باید یک تصحیح برای این داستان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Additional information can often be used to increase correction accuracy and speed, for example by studying the sources of errors.
[ترجمه گوگل]اغلب می توان از اطلاعات اضافی برای افزایش دقت و سرعت تصحیح استفاده کرد، به عنوان مثال با مطالعه منابع خطاها
[ترجمه ترگمان]اطلاعات اضافی اغلب می تواند برای افزایش دقت و سرعت تصحیح، برای مثال با مطالعه منابع خطاها مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If the original statement requires correction it is presumably necessary to seek leave to amend although the rules are silent on this.
[ترجمه گوگل]اگر بیانیه اصلی نیاز به تصحیح داشته باشد، احتمالاً باید به دنبال مجوز برای اصلاح باشد، اگرچه قوانین در این مورد ساکت هستند
[ترجمه ترگمان]اگر اظهارنامه اصلی نیاز به اصلاح دارد، احتمالا لازم است که به دنبال مرخصی برای اصلاح باشد، اگرچه قوانین در این مورد سکوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Proof correction marks a standard set of signs and symbols used in copy preparation and to indicate corrections on proofs.
[ترجمه گوگل]تصحیح اثبات مجموعه استانداردی از علائم و نشانهها را نشان میدهد که در تهیه نسخه و برای نشان دادن اصلاحات روی اثباتها استفاده میشود
[ترجمه ترگمان]تصحیح مدرک نشان دهنده مجموعه ای استاندارد از نشانه ها و نمادهای مورد استفاده در آماده سازی کپی و نشان دادن اصلاحات در نمونه های چاپی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Error correction is what modems do to compensate when bits get lost or scrambled because the phone connection is less than perfect.
[ترجمه گوگل]تصحیح خطا کاری است که مودم ها برای جبران زمانی که بیت ها گم می شوند یا درهم می روند، انجام می دهند زیرا اتصال تلفن کمتر از حد عالی است
[ترجمه ترگمان]تصحیح خطا این است که وقتی بیت های گم می شوند یا از دست می روند، مودم ها قادر به جبران هستند چون ارتباط تلفنی کم تر از حد کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A correction for this effect has already been included in the comparison made in Fig.
[ترجمه گوگل]اصلاحی برای این اثر قبلاً در مقایسه انجام شده در شکل 1 گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]اصلاحی برای این اثر قبلا در مقایسه انجام شده در شکل آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Correction: I have given up smoking.
14. Theirs was a correction of smug Victorian concepts, a crusade sprung from reactive energies.
[ترجمه گوگل]تصحیح آنها اصلاح مفاهیم رازآلود ویکتوریایی بود، جنگ صلیبی برخاسته از انرژی های واکنشی
[ترجمه ترگمان]آن ها عبارت بودند از اصلاح مفاهیم ازخودراضی دوره ویکتوریا که یک جنگ صلیبی از انرژی های واکنشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Analysis: the correction process enables students to understand their errors and the language options available to them.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل: فرآیند تصحیح دانش آموزان را قادر می سازد تا خطاهای خود و گزینه های زبانی را که در دسترس هستند درک کنند
[ترجمه ترگمان]تحلیل: فرآیند اصلاح دانش آموزان را قادر می سازد تا اشتباه ات خود و گزینه های زبانی موجود برای آن ها را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید