اسم ( noun )
حالات: corps
حالات: corps
• (1) تعریف: a branch of the military that has a specialized function.
- He served in the medical corps during the last war.
[ترجمه David] او در طول آخرین جنگ، در گروه پزشکی خدمت کرد.|
[ترجمه گوگل] در جنگ گذشته در کادر پزشکی خدمت می کرد[ترجمه ترگمان] او در آخرین جنگ به گروه پزشکی خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The dam was constructed by the U.S. Army Corps of Engineers.
[ترجمه گوگل] این سد توسط سپاه مهندسین ارتش ایالات متحده ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] این سد توسط گروه مهندسین ارتش آمریکا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این سد توسط گروه مهندسین ارتش آمریکا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a military combat unit consisting of two or more divisions.
- The infantry and artillery are two divisions of the U.S. Marine Corps.
[ترجمه گوگل] پیاده نظام و توپخانه دو لشکر از تفنگداران دریایی ایالات متحده هستند
[ترجمه ترگمان] پیاده نظام و توپخانه دو بخش از نیروهای دریایی ایالات متحده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیاده نظام و توپخانه دو بخش از نیروهای دریایی ایالات متحده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an association of persons joined in some common activity.
• مشابه: corporation, outfit
• مشابه: corporation, outfit
- She has been a popular member of the ballet corps for over a decade.
[ترجمه گوگل] او بیش از یک دهه یکی از اعضای محبوب گروه باله بوده است
[ترجمه ترگمان] او بیش از یک دهه از اعضای مشهور گروه باله بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او بیش از یک دهه از اعضای مشهور گروه باله بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید