corps

/ˈkɔːr//kɔːz/

معنی: سپاه، لشکر، گروه، دسته، هیئت
معانی دیگر: (ارتش) فوج، رسته، (گروهی که به کار ویژه ای گمارده شده است) سپاه، (امریکا - بخشی از نیروی زمینی که معمولا از دو لشگر و گروه های کمکی و لجستیکی تشکیل می شود) سپاه، قشون، م عده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: corps
(1) تعریف: a branch of the military that has a specialized function.

- He served in the medical corps during the last war.
[ترجمه David] او در طول آخرین جنگ، در گروه پزشکی خدمت کرد.
|
[ترجمه گوگل] در جنگ گذشته در کادر پزشکی خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان] او در آخرین جنگ به گروه پزشکی خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The dam was constructed by the U.S. Army Corps of Engineers.
[ترجمه گوگل] این سد توسط سپاه مهندسین ارتش ایالات متحده ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] این سد توسط گروه مهندسین ارتش آمریکا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a military combat unit consisting of two or more divisions.

- The infantry and artillery are two divisions of the U.S. Marine Corps.
[ترجمه گوگل] پیاده نظام و توپخانه دو لشکر از تفنگداران دریایی ایالات متحده هستند
[ترجمه ترگمان] پیاده نظام و توپخانه دو بخش از نیروهای دریایی ایالات متحده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an association of persons joined in some common activity.
مشابه: corporation, outfit

- She has been a popular member of the ballet corps for over a decade.
[ترجمه گوگل] او بیش از یک دهه یکی از اعضای محبوب گروه باله بوده است
[ترجمه ترگمان] او بیش از یک دهه از اعضای مشهور گروه باله بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. diplomatic corps
کر دیپلماتیک،سفیران و کارمندان ارشد سیاسی (در هر شهر)

2. diplomatic corps
کر دیپلماتیک،سیاست کاران (همه سفیران و کارمندان سفارتخانه ها در شهر به خصوصی)،هیئت سیاسی

3. that esprit de corps which makes us put the common good above the individual good
آن روح همبستگی که ما را وادار می کند سود همگان را بر سود فردی ترجیح بدهیم

4. the new york press corps
گروه خبرنگاران نیویورک

5. the peculiar privileges of the diplomatic corps
مصونیت های ویژه ی اعضای سفارت خانه ها

6. The corps are assembling near this town.
[ترجمه گوگل]سپاه در نزدیکی این شهر تجمع می کند
[ترجمه ترگمان]سپاه نزدیک این شهر گرد هم جمع می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The transport corps is ancillary to the infantry.
[ترجمه گوگل]سپاه ترابری کمکی به پیاده نظام است
[ترجمه ترگمان]این سپاه حمل و نقل کمکی به پیاده نظام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was drummed out of the corps after that incident.
[ترجمه گوگل]پس از آن حادثه او را از سپاه بیرون کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از اون حادثه با ضرب گلوله از گروه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The corps are [ is ] assembling near this town.
[ترجمه گوگل]سپاه در نزدیکی این شهر جمع شده است
[ترجمه ترگمان]این نیروها در حال مونتاژ در نزدیکی این شهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The medical corps were cited for bravery in combat.
[ترجمه گوگل]سپاه پزشکی به دلیل شجاعت در جنگ مورد استناد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]گروهه ای پزشکی به خاطر شجاعت در نبرد یاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She handled travel arrangements for the press corps during the presidential campaign.
[ترجمه گوگل]او در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ترتیبات سفر را برای سپاه مطبوعاتی انجام می داد
[ترجمه ترگمان]او ترتیبات سفر را برای سپاه مطبوعاتی در طی مبارزات انتخاباتی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The press corps was primed to leap to the defense of the fired officials.
[ترجمه گوگل]سپاه مطبوعات آماده بود تا از مقامات اخراج شده دفاع کند
[ترجمه ترگمان]گروه خبری آماده شد که به دفاع از مقامات برکنار شده اقدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was commissioned lieutenant in the Women's Army Corps.
[ترجمه گوگل]او به عنوان ستوان در سپاه زنان منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او ستوان بازنشسته ارتش زنان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A corps of technicians is/are accompanying the band on their tour.
[ترجمه گوگل]گروهی از تکنسین ها گروه را در تور خود همراهی می کنند
[ترجمه ترگمان]گروهی از تکنسین ها، همراه با گروه در تور خود، همراهی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He served as a lieutenant in the marine corps.
[ترجمه گوگل]او به عنوان ستوان در نیروی دریایی خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک ستوان نیروی دریایی خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was a soldier of Marine Corps.
[ترجمه گوگل]او از سربازان نیروی دریایی بود
[ترجمه ترگمان] اون یه سرباز ارتش تفنگداران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپاه (اسم)
army, host, corps

لشکر (اسم)
division, army, corps

گروه (اسم)
many, school, section, outfit, mass, heap, cohort, kind, flock, society, assembly, clique, ring, troop, team, pack, army, host, corps, group, company, platoon, folk, crowd, class, gang, clinch, cluster, bunch, ensign, fry, shoal, bevy, concourse, swarm, throng, congregation, covey, herd, multitude, horde, legion, rout, skulk, squad

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

هیئت (اسم)
format, commission, physique, corps, astronomy, configuration, hue, attitude, panel, staff

انگلیسی به انگلیسی

• specialized military unit; group of trained personnel working together
a corps is a part of the army which has special duties.
a corps is also a small group of people who do a special job.

پیشنهاد کاربران

لشکر که شامل 2 تا 5 تیپ ( division ) بوده و تحت فرماندهی یک سپهبد ( lieutenant general ) است.
چند لشکر یک سپاه را تشکیل می دهند که تحت فرماندهی یک ژنرال ( ارتشبد ) است.
گروه درپارسی یا گروپ در انگلیسی که ازسنسکریت به شبه قاره هند وبین النهرین ایران امروزی وایران بارونق دریانوردی بازارچهارسویا چهاردروازه جهان بوده بقول جغرافیا دانان قدمت تمدن ده میلیون ساله درسازه های
...
[مشاهده متن کامل]
قدیمی ساز مدفون درزمین زیادنداما صائبین یکتاپرست وبعداز ان زردشتیان هم غیر از پادشان وپیامبران مردگان عادی را در زمین دفن نمیکردند وچهار عنصر اصلی اآب خاک آتش و هواراپاک نگه میداشتند ومردگان را در زمین دفن نمیکردند و با آهک از بین می بردند چنانست که غیرحضرت سلیمان ودانیال نبی وحضرت داوود که در قدس که آنهم بخشی از خاک ایران بود وحضرت ابراهیم یا زردتشت در کعبه که آنهم بخشی از بلاد ایران بودقبر دیگری قبل از اسلام. نداریم. پس واژگان اشتراکی با انگلیس و لاتین از ایران صادر شده است

1. سپاه 2. یگان. واحد 3. هیئت. گروه
مثال:
the rig of the American Army Air Corps
لباسِ یگان هوایی ارتش آمریکا
A large military unit typically composed of two or more divisions and commanded by a lieutenant general. “Corp” is a shortened form of the word “corps” commonly used in informal or slang contexts.
یک واحد نظامی بزرگ که معمولاً از دو یا چند لشکر تشکیل شده و توسط یک سپهبد فرماندهی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

*** در تقسیمات نظامی، سپاه نام یگانی است که از ارتش میدانی کوچک تر و از لشکر بزرگ تر باشد. این یگان یک آرایش نظامی بزرگ یا گروه مدیریتیِ نظامی است که غالباً وظایف معمول نظیر توپخانه را بر عهده دارد. ممکن است سپاه برای نامیدن یگان های خاص یا یک رسته خاص استفاده شود که برای نمونه می توان به سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده و سپاه تفنگداران دریایی پادشاهی بریتانیا اشاره کرد.
**************************************************************************************************
مثال؛
For instance, a soldier might say, “I served in the 3rd Marine Expeditionary Corp. ”
In a conversation about military operations, someone might mention, “The corps is responsible for coordinating multiple divisions. ”
A military history buff might note, “The XVIII Airborne Corp played a crucial role in Operation Overlord during World War II. ”

corps
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-formation/
درزبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کروپkrup� به معنی بافه، کوپه کوپه، دسته وگروه است. این واژه وارد زبانهای اروپایی�انگلیسی، آلمانی، . . . � شده به صورت�کورپسcorps� به معنی گروه، دسته، لشکر، وسپاه و�گروپgroup�
...
[مشاهده متن کامل]
در زبان انگلیسی به کار میرود ودر زبان آلمانی هم به صورت�کروپkrup�. . در این واژگان تبدیل کاف به گاف راداریم. . . برای توضیح کامل رجوع شود به group

Islamic Revolutionary Guard Corps به اختصار IRGC به معنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یا به اختصار "سپاه"
Army Corps
سپاه ارتش
● یگان، رسته ( در نیروهای نظامی )
فقط به تلفطش دقت کنید که "کُر" هستش نه "کُرپس"
نیروهای نظامی
1 - corps: با تلفظ "کُر" یعنی: سپاه
2 - corpse: با تلفظ "کُرپس" یعنی: جسد
اکیپ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس