corporate drone

پیشنهاد کاربران

کارمندِ ماشینیِ شرکت / کارگرِ بی هویتِ سازمانی ( کسی که تو یه شرکت بزرگ، کار تکراری و بی معنی می کنه و مثل یه پیچ ومهره بی اراده تو سیستم به نظر می رسه، معمولاً با بار منفی ) - Noun Phrase
He felt like just another corporate drone in the massive company
...
[مشاهده متن کامل]

نوکرِ شرکت / آدمِ بی اختیارِ شرکت ( کسی که زندگی و هویتش وقف شرکت شده و استقلال فکری نداره ) - Noun Phrase
She quit her job refusing to be a corporate drone anymore
کارمندِ بی روح و بی انگیزه ( شبیه office zombie ولی بیشتر به ساختار بزرگ و غیرانسانی شرکت اشاره داره ) - Noun Phrase
The movie portrayed office workers as mindless corporate drones
آدمِ مطیع و بی چون وچرای قوانین شرکت - Noun Phrase
He is happy being a corporate drone following orders and getting paid

بپرس