coronary

/ˈkɔːrəˌneri//ˈkɒrənri/

معنی: شریان یا ورید اکبلیلی، انسداد شرائین اکلیلی قلب، تاج مانند
معانی دیگر: وابسته به تاج، به شکل تاج، تاجی، تاج سان، (کالبدشناسی) فراگیر، (آنچه که مثل تاج دور چیزی را بگیرد) دورگیر، وابسته به شریان های اکلیلی، اکلیلی، وابسته به سرخرگ های کرونر قلب، طب انسداد شرائین اکلیلی قلب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the heart or the blood vessels that supply it.

(2) تعریف: pertaining to blood vessels encircling any organ like a crown.

(3) تعریف: of or resembling a crown.
اسم ( noun )
حالات: coronaries
(1) تعریف: a heart attack; coronary thrombosis.

(2) تعریف: a blood vessel arising in the aorta and supplying the heart.

جمله های نمونه

1. a coronary episode
حادثه ی قلبی

2. an occluded coronary artery
شریان بند آمده ی قلب

3. He's in hospital after having a coronary last week.
[ترجمه گوگل]او پس از انجام یک بیماری عروق کرونر در هفته گذشته در بیمارستان بستری است
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه هفته پیش سکته کرد توی بیمارستان - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A muscular spasm in the coronary artery can cause a heart attack.
[ترجمه گوگل]اسپاسم عضلانی در شریان کرونر می تواند باعث حمله قلبی شود
[ترجمه ترگمان]یه گرفتگی عضلانی در عروق کرونر میتونه باعث حمله قلبی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We compared the incidence of coronary heart disease and total mortality.
[ترجمه گوگل]ما بروز بیماری عروق کرونر قلب و مرگ و میر کل را مقایسه کردیم
[ترجمه ترگمان]ما میزان شیوع بیماری های قلبی عروقی و مرگ و میر کلی را مقایسه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A hundred years ago coronary heart disease was virtually unknown in Europe and America.
[ترجمه گوگل]صد سال پیش بیماری عروق کرونر قلب تقریباً در اروپا و آمریکا ناشناخته بود
[ترجمه ترگمان]یک صد سال پیش بیماری قلبی عروقی در اروپا و آمریکا کاملا ناشناخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stress is widely perceived as contributing to coronary heart disease.
[ترجمه گوگل]استرس به طور گسترده ای به عنوان کمک کننده به بیماری عروق کرونر قلب درک می شود
[ترجمه ترگمان]استرس به طور گسترده به عنوان کمک به بیماری های قلبی عروقی درک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Regular exercise reduces the risk of coronary heart disease.
[ترجمه گوگل]ورزش منظم خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]ورزش منظم خطر بیماری قلبی عروقی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, on a coronary care unit with adequate, trained and qualified staff this is not usually a problem.
[ترجمه گوگل]با این حال، در یک واحد مراقبت های عروق کرونر با کارکنان کافی، آموزش دیده و واجد شرایط، این معمولا مشکلی ایجاد نمی کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در یک واحد مراقبت های بهداشتی با کارکنان مناسب، آموزش دیده و واجد شرایط این مساله معمولا یک مشکل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is standard now in many coronary care units and is reliable provided staff are competent with the technique.
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر در بسیاری از بخش‌های مراقبت‌های عروق کرونر استاندارد است و به شرطی قابل‌اعتماد است که کارکنان شایستگی این تکنیک را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این استاندارد در حال حاضر در بسیاری از واحدهای مراقبت اجتماعی استاندارد است و قابل اعتماد است که پرسنل با این تکنیک صلاحیت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That includes 45841 from coronary heart disease and 15448 from stroke.
[ترجمه گوگل]این شامل 45841 از بیماری عروق کرونر قلب و 15448 از سکته مغزی است
[ترجمه ترگمان]این شامل ۴۵۸۴۱ بیماری قلبی عروقی و سکته مغزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus the impact of an increased risk of coronary heart disease associated with poor dental health could be substantial.
[ترجمه گوگل]بنابراین تأثیر افزایش خطر بیماری عروق کرونر قلب مرتبط با سلامت ضعیف دندان می تواند قابل توجه باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین تاثیر افزایش خطر بیماری های قلبی عروقی با سلامت دندان ضعیف می تواند قابل توجه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In addition to the incidence of coronary heart disease we also evaluated associations with total mortality.
[ترجمه گوگل]علاوه بر بروز بیماری عروق کرونر قلب، ما همچنین ارتباط با مرگ و میر کلی را ارزیابی کردیم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر شیوع بیماری های قلبی عروقی ما همچنین ارتباط با مرگ و میر کلی را مورد ارزیابی قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Will he urgently encourage all boards to purchase coronary artery bypass surgery and other cardiac surgery from Great Britain?
[ترجمه گوگل]آیا او فوراً همه هیئت‌ها را به خرید جراحی بای پس عروق کرونر و سایر جراحی‌های قلب از بریتانیای کبیر تشویق می‌کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا او مصرانه تمام هیات های مدیره را به خرید عروق کرونر و جراحی قلب دیگر از بریتانیای کبیر تشویق خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شریان یا ورید اکبلیلی (اسم)
coronary

انسداد شرائین اکلیلی قلب (اسم)
coronary

تاج مانند (صفت)
coronary

انگلیسی به انگلیسی

• heart attack; one of the main arteries which supplies the heart with blood
of or relating to the coronary veins or arteries of the heart; of or pertaining to the heart
a coronary is a serious and often fatal illness caused when blood cannot reach the heart because of a large blood clot.

پیشنهاد کاربران

1. تاجی. اکلیلی. ( مربوط به ) شریان های اکلیلی 2. قلبی 3. ( عامیانه ) سکته قلبی. سکته
مثال:
a coronary artery.
یک شریان قلبی
حمله فلبی هم معنی میده heart attack
👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : coron/ary 💎 تلفظ واژه: KOR - o - nar - ē ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: 1. تاجی 2. قلبی: مربوط به قلب ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: relating to the heart
[پزشکی] 1. تاجی 2. قلبی: مربوط به قلب
شریان

بپرس