cornerwise


به طوری که یکی از گوشه ها به جلو باشد، گوشه به جلو، یک وری، از یک گوشه به گوشه ی مقابل (و نه به گوشه ی مجاور)، اریب، به طور مورب، cornerways بطور اریب، مورب، از گوشه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
مشتقات: cornerways (adv.)
(1) تعریف: proceeding from one corner of a rectangle through the center to the opposite corner; diagonally.

(2) تعریف: with the corner to the front.

(3) تعریف: forming a corner.

پیشنهاد کاربران

بپرس