cornerstone event

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
رویداد بنیادی / واقعه ی سنگ بنای یک مسیر / نقطه ی آغاز تحول
در زبان محاوره ای:
یه اتفاق مهم پایه ای، شروع یه مسیر بزرگ، لحظه ی کلیدی تو تاریخ یه چیز
🔸 تعریف ها:
1. ( تاریخی – تحولی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

رویدادی که آغازگر یک تغییر بزرگ، مسیر جدید یا تحول تاریخی باشه
مثال: The signing of the peace treaty was a cornerstone event in the region’s history.
امضای پیمان صلح، یه رویداد بنیادی تو تاریخ اون منطقه بود.
2. ( سازمانی – شرکتی ) :
لحظه ای کلیدی در شکل گیری یا رشد یک سازمان، برند یا پروژه
مثال: Launching their first product was a cornerstone event for the startup.
عرضه ی اولین محصولشون، یه رویداد سنگ بنای مهم برای اون استارت آپ بود.
3. ( فرهنگی – اجتماعی ) :
واقعه ای که تأثیر عمیق فرهنگی یا اجتماعی داشته باشه و مسیر آینده رو شکل بده
مثال: The civil rights march became a cornerstone event in the fight for equality.
راهپیمایی حقوق مدنی تبدیل شد به یه رویداد بنیادی در مبارزه برای برابری.
🔸 مترادف ها:
milestone – turning point – foundational moment – pivotal event – landmark