1. education is the cornerstone of progress
آموزش و پرورش اساس پیشرفت است.
2. the prime minister personally laid the cornerstone of the building
نخست وزیر شخصا سنگ اول بنا را کار گذاشت.
3. The mayor laid the cornerstone of the new library.
[ترجمه گوگل]شهردار سنگ بنای کتابخانه جدید را گذاشت
[ترجمه ترگمان]شهردار سنگ بنای کتابخانه جدید گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wage control is the cornerstone of the government's economic policy.
[ترجمه گوگل]کنترل دستمزد سنگ بنای سیاست اقتصادی دولت است
[ترجمه ترگمان]کنترل دست مزد سنگ بنای سیاست اقتصادی دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The magazine became the cornerstone of McFadden's publishing empire.
[ترجمه گوگل]این مجله سنگ بنای امپراطوری انتشارات مک فادن شد
[ترجمه ترگمان]این مجله تبدیل به سنگ بنای امپراطوری نشر McFadden شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hard work is the cornerstone of success.
7. Research is the cornerstone of the profession.
8. The cornerstone of that ideology is the doctrine of judicial independence, to which we now turn.
[ترجمه گوگل]سنگ بنای این ایدئولوژی دکترین استقلال قضایی است که اکنون به آن می پردازیم
[ترجمه ترگمان]سنگ بنای این ایدئولوژی، دکترین استقلال قضایی است که در حال حاضر به آن مراجعه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cargill, however, hoped the area would become the cornerstone for the Willowbrook nature study area.
[ترجمه گوگل]با این حال، کارگیل امیدوار بود که این منطقه به سنگ بنای منطقه مطالعاتی طبیعت ویلوبروک تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]اما کار گیل امیدوار بود که این منطقه تبدیل به سنگ بنای منطقه مطالعه طبیعت Willowbrook شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The cornerstone of the new policies is a law piloted through parliament by Chevenement last July.
[ترجمه گوگل]سنگ بنای سیاست های جدید قانونی است که در ژوئیه گذشته توسط Chevenment از طریق پارلمان اجرا شد
[ترجمه ترگمان]سنگ بنای سیاست های جدید قانونی است که در ماه ژوئیه گذشته توسط Chevenement در پارلمان تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The magazine became the cornerstone of MacFadden's publishing empire.
[ترجمه گوگل]این مجله سنگ بنای امپراطوری انتشارات مک فادن شد
[ترجمه ترگمان]این مجله تبدیل به سنگ بنای امپراطوری نشر MacFadden شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Whatever his manias, his music remains a cornerstone of the classical repertoire.
[ترجمه گوگل]شیدایی او هر چه باشد، موسیقی او سنگ بنای کارنامه کلاسیک باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]موسیقی او هر چه که باشد سنگ بنای مجموعه کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The guidelines are the cornerstone of federal nutrition policy.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها سنگ بنای سیاست تغذیه فدرال هستند
[ترجمه ترگمان]این رهنمودها، سنگ بنای سیاست تغذیه فدرال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As a cornerstone, Galvin established the character and culture of the company he wished Motorola to be.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک سنگ بنا، گالوین شخصیت و فرهنگ شرکتی را که آرزو داشت موتورولا باشد، ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان سنگ بنای تاریخی، Galvin شخصیت و فرهنگ شرکت را بنیان نهاد که مایل بود موتورولا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Of course fitness is only one cornerstone in the triangle of physical health: the other two are diet and sleep.
[ترجمه گوگل]البته تناسب اندام تنها یک سنگ بنای مثلث سلامت جسمانی است: دو مورد دیگر رژیم غذایی و خواب هستند
[ترجمه ترگمان]البته تناسب اندام تنها یک سنگ بنای سلامت جسمی است: دو نوع دیگر رژیم غذایی و خواب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید