corner kick

/ˈkɔːrnərˈkɪk//ˈkɔːnəkɪk/

(فوتبال) کرنر زدن، کرنر

جمله های نمونه

1. The Hibs defence, moving out after a corner kick, left Robertson completely clear on the left.
[ترجمه گوگل]دفاع هیبز که پس از یک ضربه کرنر به بیرون رفت، رابرتسون را کاملاً در سمت چپ خالی گذاشت
[ترجمه ترگمان]دفاع Hibs، که پس از یک ضربه کرنر به سمت خارج حرکت می کرد، رابرتسن را در سمت چپ کاملا روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. David Beckham's corner kick is a threat to England's opposition.
[ترجمه گوگل]ضربه کرنر دیوید بکام تهدیدی برای حریف انگلیس است
[ترجمه ترگمان]ضربه کرنر دیوید بکهام برای مخالفت انگلیس یک تهدید محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let me take the corner kick.
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید ضربه کرنر را بزنم
[ترجمه ترگمان] بذار یه لگد به گوشه بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The referee awarded a corner kick after the goalkeeper tipped the ball over the bar.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه دروازه بان توپ را از بالای دروازه پرتاب کرد، داور یک ضربه کرنر اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]داور یک ضربه کرنر را پس از آن که دروازه بان توپ را به داخل بار پرتاب کرد، داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The winger sent a corner kick and gave a good opportunity to his teammates.
[ترجمه گوگل]این وینگر یک ضربه کرنر ارسال کرد و موقعیت خوبی را در اختیار هم تیمی هایش قرار داد
[ترجمه ترگمان]The یک ضربه کرنر فرستاد و به هم تیمی هایش فرصت خوبی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the same time we had a corner kick.
[ترجمه گوگل]در همان زمان یک ضربه کرنر داشتیم
[ترجمه ترگمان]در همان حال ما یک لگد زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 29 th minute, Sun Xiang has the corner kick once more, the ball is destroyed.
[ترجمه گوگل]دقیقه 29، سون شیانگ یک بار دیگر صاحب ضربه کرنر شد، توپ از بین رفت
[ترجمه ترگمان]در دقیقه ۲۹، سان ژیانگ یو یکبار دیگر ضربه کرنر را خورد و توپ نابود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Newtown school team has a corner kick.
[ترجمه گوگل]تیم مدرسه نیوتاون یک ضربه کرنر دارد
[ترجمه ترگمان]تیم مدرسه Newtown یک ضربه کرنر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The player makes a corner kick.
[ترجمه گوگل]بازیکن یک ضربه کرنر انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]بازیکن ضربه کرنر را وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The win featured a 15-yard bicycle-kick by Hayden Brown off a deflected corner kick.
[ترجمه گوگل]این برد با یک ضربه 15 قدمی توسط هیدن براون از یک ضربه کرنر منحرف شد
[ترجمه ترگمان]این پیروزی در یک ضربه کرنر ۱۵ دقیقه ای توسط هایدن براون با ضربه کرنر همراه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefore, the attacking tactics of free kick in the half and corner kick appear very important.
[ترجمه گوگل]بنابراین تاکتیک هجومی ضربه آزاد در نیمه و ضربه کرنر بسیار مهم به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تاکتیک های حمله به ضربه آزاد در نیمه راه و گوشه بسیار مهم به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The 29 th minute, Cologne middle place Antar meets a corner kick mallet to hit the crossbeam.
[ترجمه گوگل]دقیقه 29، آنتار در جایگاه میانی کلن با ضربه کرنر برخورد کرد و به تیر عرضی برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]در دقیقه ۲۹، \"Cologne\" (Cologne Antar)، در دقیقه ۲۹، با یک ضربه چوب، چکش را به توپ ضربه زد تا ضربه را وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The 47th minute, praises the race horse to start out the corner kick, the Ma Tela uneven header ferry, Barlow Terley hangs upside down Jin Gou to prevent by the guard.
[ترجمه گوگل]دقیقه 47، اسب مسابقه را برای شروع ضربه کرنر تمجید می کند، کشتی ضربه سر ناهموار Ma Tela، بارلو ترلی وارونه جین گو آویزان می شود تا توسط گارد مانع شود
[ترجمه ترگمان]دقیقه ۴۷، از اسب مسابقه قدردانی می کند تا ضربه کرنر را آغاز کند، قایق header uneven Ma، بارلو Terley برای جلوگیری از محافظت از گارد وارونه آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With only 6 minutes left in regulation time, Lucio headed a corner kick into the goal and Brazil took the lead.
[ترجمه گوگل]در حالی که تنها 6 دقیقه به پایان وقت قانونی باقی مانده بود، لوسیو یک ضربه کرنر به سمت دروازه زد و برزیل پیش افتاد
[ترجمه ترگمان]با تنها ۶ دقیقه باقی مانده در زمان تنظیم، Lucio یک ضربه کرنر را به دروازه زد و برزیل رهبری را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• situation in soccer in which a player kicks the ball into play from the corner of the field

پیشنهاد کاربران

corner kick ( ورزش )
واژه مصوب: ضربۀ کنج
تعریف: نوعی ضربۀ آزاد که با بیرون فرستاده شدن توپ توسط بازیکن حریف از خط انتهای زمین، به عنوان امتیاز به تیم مهاجم داده می شود|||متـ . ضربۀ کرنر کنج، کرنر corner 2 2

بپرس