corky

/ˈkɔːrki//corky/

معنی: چوب پنبهای
معانی دیگر: چوب پنبه مانند، خشکیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: corkier, corkiest
مشتقات: corkiness (n.)
(1) تعریف: of or resembling cork, as in texture or buoyancy.

(2) تعریف: of bottled spirits, spoiled by a rotten or broken cork.

جمله های نمونه

1. But has Corky got enough material to fill the space?
[ترجمه گوگل]اما آیا کورکی مواد کافی برای پر کردن فضا دارد؟
[ترجمه ترگمان]اما آیا corky کافی برای پر کردن فضا وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I gave your letter to Corky for his tips section, but the big lad says' Stuff off!
[ترجمه گوگل]من نامه شما را به کورکی برای بخش راهنمایی هایش دادم، اما آن پسر بزرگ می گوید: "خاموش کن!"
[ترجمه ترگمان]من نامه شما را به Corky (Corky)دادم، اما اون پسر بزرگ گفت وسایل رو از کار بندازین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Corked taste, Corkiess, Corky . Taste imparted to bottled wines by defective or mouldy corks.
[ترجمه گوگل]طعم چوب پنبه ای، چوب پنبه ای، چوب پنبه ای طعمی که توسط چوب پنبه های معیوب یا کپک زده به شراب های بطری داده می شود
[ترجمه ترگمان] طعم Corked، Corkiess، Corky مزه آن را از شراب های معیوب و پوسیده، مزه مزه مزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Corked, corky: Fault in wine caused by a contaminated cork.
[ترجمه گوگل]چوب پنبه ای، چوب پنبه ای: نقص در شراب ناشی از چوب پنبه آلوده است
[ترجمه ترگمان]Corked، corky: نقص در شراب ناشی از چوب پنبه آلوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Corked taste, corkiness, corky. Taste imparted to bottled wines by defective or mouldy corks.
[ترجمه گوگل]طعم چوب پنبه ای، چوب پنبه ای، چوب پنبه ای طعمی که توسط چوب پنبه های معیوب یا کپک زده به شراب های بطری داده می شود
[ترجمه ترگمان]طعم Corked، طعم چوب پنبه، طعم چوب پنبه است مزه آن را از شراب های معیوب و پوسیده، مزه مزه مزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has grey-brown bark, with light grey, corky dots on young branches.
[ترجمه گوگل]دارای پوست خاکستری مایل به قهوه ای، با نقاط خاکستری روشن و چوب پنبه ای روی شاخه های جوان است
[ترجمه ترگمان]پوست خاکستری رنگی دارد، با نور خاکستری روشن، نقطه ها روی شاخه جوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Corky —— active and alert dog.
[ترجمه گوگل]چوب پنبه ای - سگ فعال و هوشیار
[ترجمه ترگمان]_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Begrimed by obscure use, otiose warehouses shadowed the rigid, corky bobbing of gulls.
[ترجمه گوگل]انبارهای اوتیوز که به دلیل استفاده نامشخص سرگردان شده بودند، بر موج صلب و چوب پنبه‌ای مرغان سایه انداخته بودند
[ترجمه ترگمان]انبارهای by با استفاده مبهم، انبارهای otiose که در زیر آب و هوا شناور بودند، شناور در آب و هوا شناور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most threatening grape virosises in China are grapevine fan leaf disease, grapevine leaf roll, grapevine stem pitting and grapevine corky bark.
[ترجمه گوگل]تهدیدکننده‌ترین ویروس‌های انگور در چین عبارتند از بیماری برگ انگور، غلتک برگ انگور، حفره‌های ساقه انگور و پوست چوب پنبه‌ای انگور
[ترجمه ترگمان]The انگور چینی در چین به خاطر بیماری برگ، ریزش برگ و ریشه در پوست و پوست و پوست پرتقال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. North American elm having twigs and young branches with prominent corky projections.
[ترجمه گوگل]نارون آمریکای شمالی دارای شاخه ها و شاخه های جوان با برآمدگی های چوب پنبه ای برجسته
[ترجمه ترگمان]درخت نارون شمال آمریکا دارای شاخه های کوچک و شاخه های کوچک با پیش بینی های برجسته corky است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fruits ellipsoidal, 2 - 8 cm long, tomentose, main ridge with corky wing.
[ترجمه گوگل]میوه ها بیضی شکل، به طول 2 تا 8 سانتی متر، مارپیچ، پشته اصلی با بال چوب پنبه ای
[ترجمه ترگمان]میوه ها بیضوی، ۲ - ۸ سانتی متر، tomentose، صخره اصلی با بال corky
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب پنبه ای (صفت)
cork, corky, suberose

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to cork (bark of the cork oak tree which is used for making bottle stoppers, etc.)

پیشنهاد کاربران

صفتی که برای فرد خیلی عجیب و غریب استفاده میشه. البته نه مثل creepy یا freak . بیشتر عجیب و غریب دوس داشتنی.
( مثل شخصیت شلدون در بیگ بنگ تئوری یا فیبی در دوستان )
با واژه quirky به معنی غیر منتظره و دمدمی متفاوت است
با نشاط
سر خوش ، پرانرژی
آدم دمدمی مزاج و مسخره

بپرس