corked

/ˈkɔːrk//kɔːk/

چوب پنبه دار,سربسته ,باچوب پنبه سوخته سیاه شده

جمله های نمونه

1. she took a swig and then corked up the bottle
او یک قلپ خورد و سپس در بطری را گذاشت.

2. Our army completely surrounded and corked up the enemy stronghold.
[ترجمه گوگل]ارتش ما به طور کامل سنگر دشمن را محاصره و مسدود کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش ما کاملا محصور و محصور در دژ دشمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He kept his emotions corked up inside him.
[ترجمه گوگل]او احساسات خود را در درون خود پنهان نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]احساسات خود را در درونش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then he removed the carboy, corked it with a glass stopper, and dropped it over the side of the boat.
[ترجمه گوگل]سپس کربوه را برداشت، با چوب پنبه ای شیشه ای آن را پوشاند و آن را روی کناره قایق انداخت
[ترجمه ترگمان]بعد he را برداشت و آن را با یک لیوان شراب باز کرد و آن را کنار قایق انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But they should keep the champagne corked until they get more from the company.
[ترجمه گوگل]اما آنها باید شامپاین را تا زمانی که بیشتر از شرکت دریافت کنند بسته نگه دارند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها باید the را بسته نگه دارند تا اینکه از شرکت بیشتر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She keeps her love for him corked up inside her.
[ترجمه گوگل]او عشق خود را به او در درون خود پنهان نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]اون عشق رو نسبت به اون در خودش نگه میداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Corked wine is easier to recognise than to describe: it is woody, mouldy, stale and mouth - puckering.
[ترجمه گوگل]تشخیص شراب چوب پنبه ای آسان تر از توصیف آن است: چوبی، کپک زده، کهنه و دهان کوبنده است
[ترجمه ترگمان]تشخیص شراب آسان تر از توصیف آن است: چوبی، کپک زده، بی مزه، تنگ و تنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Corked : Distinctive taste or smell in wine resulting from a moldy or tainted cork.
[ترجمه گوگل]چوب پنبه ای: طعم یا بوی متمایز در شراب ناشی از چوب پنبه کپک زده یا آلوده
[ترجمه ترگمان]Corked: سلیقه متمایز و یا بوی شراب ناشی از چوب پنبه سوخته و پوسیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Corked taste, Corkiess, Corky . Taste imparted to bottled wines by defective or mouldy corks.
[ترجمه گوگل]طعم چوب پنبه ای، چوب پنبه ای، چوب پنبه ای طعمی که توسط چوب پنبه های معیوب یا کپک زده به شراب های بطری داده می شود
[ترجمه ترگمان] طعم Corked، Corkiess، Corky مزه آن را از شراب های معیوب و پوسیده، مزه مزه مزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bottles have all been corked up.
[ترجمه گوگل]بطری ها همه چوب پنبه شده اند
[ترجمه ترگمان]بطری ها بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He admitted that he had corked his bat for that season.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که چوب پنبه‌اش را برای آن فصل بسته بود
[ترجمه ترگمان]او اعتراف کرد که در این فصل یک چوب دستش بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Corked, corky: Fault in wine caused by a contaminated cork.
[ترجمه گوگل]چوب پنبه ای، چوب پنبه ای: نقص در شراب ناشی از چوب پنبه آلوده است
[ترجمه ترگمان]Corked، corky: نقص در شراب ناشی از چوب پنبه آلوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Corked taste, corkiness, corky. Taste imparted to bottled wines by defective or mouldy corks.
[ترجمه گوگل]طعم چوب پنبه ای، چوب پنبه ای، چوب پنبه ای طعمی که توسط چوب پنبه های معیوب یا کپک زده به شراب های بطری داده می شود
[ترجمه ترگمان]طعم Corked، طعم چوب پنبه، طعم چوب پنبه است مزه آن را از شراب های معیوب و پوسیده، مزه مزه مزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Once corked the bottles are put into baskets and carried to the racks.
[ترجمه گوگل]پس از بسته شدن بطری ها در سبدها قرار می گیرند و به قفسه ها منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر بطری ها را در سبد می گذارند و به قفسه ها می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• closed or stopped up with a cork, capped; spoiled (wine)

پیشنهاد کاربران

بپرس