cordoned

/ˈkɔːrdn̩//ˈkɔːdn̩/

(معدن) کمربند، قیطان، یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی را احاطه کنند، خط قرنطینه

جمله های نمونه

1. the soldiers had cordoned off the neighborhood and would not let anyone pass through
سربازان محله را محاصره کرده و به کسی اجازه ی عبور نمی دادند.

انگلیسی به انگلیسی

• enclosed by a cordon

پیشنهاد کاربران

بپرس