cordial

/ˈkɔːrdʒəl//ˈkɔːdɪəl/

معنی: خوشرو، خون گرم، خوش روی، صمیمی، چیز قلبی
معانی دیگر: دوستانه، مهرآمیز، قلبی، مودت آمیز، همدل، گرم، از ته دل، ژرف، لیکور (مشروب الکلی غلیظ و خوشبو)، مقوی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: warm and gracious; courteous.
مترادف: friendly, warm
مشابه: affable, amiable, congenial, courteous, genial, gracious, kindly, mannerly

- Our hosts were very cordial while we visited the city.
[ترجمه گوگل] میزبانان ما در هنگام بازدید از شهر بسیار صمیمی بودند
[ترجمه ترگمان] هنگامی که ما از شهر بازدید کردیم، hosts خیلی صمیمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The two candidates gave each other a cordial greeting before the debate began.
[ترجمه گوگل] دو نامزد قبل از شروع مناظره با یکدیگر احوالپرسی صمیمانه کردند
[ترجمه ترگمان] دو نامزد قبل از شروع بحث به یکدیگر سلام و تعارف دوستانه ای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I know you're angry, but I hope you can be cordial toward your brother when he comes.
[ترجمه گوگل] می دانم که عصبانی هستی، اما امیدوارم وقتی برادرت بیاید با او صمیمانه رفتار کنی
[ترجمه ترگمان] می دانم که تو عصبانی هستی، اما امیدوارم وقتی می آید با برادرت صمیمی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: invigorating, esp. for the heart.
مترادف: invigorating, tonic
مشابه: bracing, stimulating
اسم ( noun )
مشتقات: cordially (adv.), cordialness (n.)
(1) تعریف: a sweet, strong alcoholic liquor; liqueur.
مترادف: liqueur

- They had some cordials after dinner.
[ترجمه گوگل] آنها بعد از شام کمی صمیمانه خوردند
[ترجمه ترگمان] بعد از شام چند تا آبجو خورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sweet, concentrated, often fruit-based drink, usually diluted with water before drinking.

جمله های نمونه

1. to have a cordial dislike for something
از ته دل از چیزی بیزار بودن

2. he greeted us with a cordial tone
با لحنی دوستانه به ما خوشامد گفت.

3. Let him be cordial in his ways and refined in conduct ; thereby full of joy he will make an end of ill.
[ترجمه گوگل]بگذارید در راهش صمیمانه و در رفتارش پاک باشد بدین ترتیب او پر از شادی بیماری را پایان خواهد داد
[ترجمه ترگمان]بگذارید در رفتارش با ادب و نزاکت رفتار کند، و از این جهت سرشار از شادی و شادی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The conversation was carried on in a cordial and friendly atmosphere.
[ترجمه گوگل]گفتگو در فضایی صمیمانه و دوستانه انجام شد
[ترجمه ترگمان]گفتگو با محیط صمیمانه و دوستانه ای ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was cordial in all his letters.
[ترجمه گوگل]در تمام نامه هایش صمیمی بود
[ترجمه ترگمان]در تمام نامه هایش صمیمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hall was circumfused with a cordial and friendly atmosphere.
[ترجمه گوگل]سالن در فضایی صمیمانه و دوستانه احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان]تالار با محیط صمیمی و دوستانه ای سرگرم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The talks were conducted in a cordial atmosphere.
[ترجمه گوگل]گفتگوها در فضایی صمیمانه انجام شد
[ترجمه ترگمان]گفتگوها در فضایی صمیمانه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Relations between the two governments remained quite cordial.
[ترجمه گوگل]روابط بین دو دولت کاملاً صمیمانه باقی ماند
[ترجمه ترگمان]روابط بین دو دولت کاملا صمیمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The two statesmen are known to have a cordial dislike for each other.
[ترجمه گوگل]شناخته شده است که این دو دولتمرد نسبت به یکدیگر بیزاری صمیمانه دارند
[ترجمه ترگمان]دو سیاست مدار می دانند که از همدیگر بدشان می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ian Cordial, 6 takes over from retiring chairman John Tholen at the beginning of April.
[ترجمه گوگل]ایان کوردیال، 6 ساله، از ابتدای آوریل، جان تولن، رئیس بازنشسته را بر عهده می گیرد
[ترجمه ترگمان]یان Cordial ۶ ساله در اوایل آوریل از رئیس بازنشسته \"جان Tholen\" استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The White House gave Begin a cordial reception when he made his first visit in July.
[ترجمه گوگل]کاخ سفید در اولین دیدار خود در جولای از بگین استقبال صمیمانه ای کرد
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید هنگامی که اولین بازدید خود را از ماه ژوئیه آغاز کرد، یک مهمانی صمیمانه را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two glasses of green cordial were brought.
[ترجمه گوگل]دو تا لیوان دلمه سبز آوردند
[ترجمه ترگمان]دو گیلاس سبز رنگ آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Race relations, cordial when blacks and whites had earlier shared a sense of purpose, grew increasingly tense.
[ترجمه گوگل]روابط نژادی، صمیمانه در زمانی که سیاهان و سفیدپوستان قبلاً احساس هدف داشتند، به طور فزاینده ای تنش می کردند
[ترجمه ترگمان]روابط نژادی، صمیمی وقتی که سیاه پوستان و سفید پوستان به طور فزاینده ای یک حس هدف را به اشتراک گذاشته بودند، به طور فزاینده ای پرتنش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I received a cordial note from Mrs. Thomas thanking me for the present.
[ترجمه گوگل]من یک یادداشت صمیمانه از خانم توماس دریافت کردم که در آن از من برای این هدیه تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]یک نامه صمیمانه از خانم توماس دریافت کردم که از من برای هدیه تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشرو (صفت)
affable, smiling, handsome, beautiful, cordial, genial, good-looking

خون گرم (صفت)
cordial, genial, affectionate, temperamental, haematothermal, hot-blooded, warm-blooded

خوش روی (صفت)
handsome, beautiful, cordial

صمیمی (صفت)
near, frank, real, cordial, sincere, loving, warm, privy, candid, big-hearted, intimate, heartfelt, unaffected, hearty, chummy, heart-to-heart, whole-hearted, true-hearted

چیز قلبی (صفت)
cordial

انگلیسی به انگلیسی

• warm, friendly
sweet alcoholic liquor; medicinal drink
cordial behaviour is warm and friendly; a formal use.
cordial is a sweet drink made from fruit juice.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Genial
🔘 Warm
🔘 Welcoming
🔘 Gracious
🔘 Cordial
✅ Definition:
👉 Describing someone who is friendly, pleasant, and kind.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Warm and friendly; welcoming 🤗
🔍 مترادف: Warm
✅ مثال: His cordial greeting made us feel immediately welcome.
cordial relationship: رابطه دوستانه - رابطه حسنه
Cordial relations : روابط حسنه - روابط دوستانه و گرم
تلفظ : ˈ/kɔːrdʒəl/ کورجُل
شربت غلیظ از نوعی که باید قبل از مصرف با آب رقیق شود. مثل شربت سانکوییک و ویمتو و . . .
دوستانه در عین حال کمی مودب و رسمی
آبمیوه
خوش اخلاق و صمیمی
متشخص
دوستانه، گرم و صمیمی
a greeting or relationship that is friendly and sincere.
The atmosphere was cordial and friendly.
A cordial handshaking/greeting

بپرس