1. corded cloth
پارچه ای شیاردار
2. Love rules without a sword and bind without a cord.
[ترجمه گوگل]عشق بدون شمشیر حکومت می کند و بدون بند ناف ببند
[ترجمه ترگمان]قوانین عشق بدون شمشیر و بسته شدن بدون سیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You need a piece of thick cord about two metres long.
[ترجمه گوگل]به یک تکه طناب ضخیم به طول حدود دو متر نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک تکه سیم ضخیم در حدود دو متر نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Where's the cord that ties back the curtains?
[ترجمه گوگل]سیمی که پرده ها را می بندد کجاست؟
[ترجمه ترگمان]طنابی که پرده ها را پس می زند کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The child is their only cord.
6. The fishes were strung together on a cord.
[ترجمه گوگل]ماهی ها روی طناب به هم بسته شده بودند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها طناب را به هم وصل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All modern popular music has an umbilical cord link back to blues and R and B.
[ترجمه گوگل]تمام موسیقی های محبوب مدرن دارای پیوند بند ناف به بلوز و R و B هستند
[ترجمه ترگمان]هر موسیقی محبوب مدرن، یک پیوند بندناف به بلوز و R & B دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The door had been tied shut with a length of nylon cord.
[ترجمه گوگل]در را با طناب نایلونی بسته بودند
[ترجمه ترگمان]در با یک طناب نایلونی بسته بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Inflate your life jacket by pulling sharply on the cord.
[ترجمه گوگل]جلیقه نجات خود را با کشیدن شدید بند ناف باد کنید
[ترجمه ترگمان] کتت رو با زور به سیم وصل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The robe was held at the waist by a cord.
[ترجمه گوگل]عبا را با طناب از کمر نگه داشته بود
[ترجمه ترگمان]ردایش را طنابی به کمر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The sails are bound to the mast with cord.
[ترجمه گوگل]بادبان ها با طناب به دکل بسته می شوند
[ترجمه ترگمان]بادبان ها را با طناب به دکل بسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Jane cut the cord with a knife.
13. He wound the cord around a wheel.
14. Our host ran a long extension cord out from the house and set up a screen and a projector.
[ترجمه گوگل]میزبان ما سیم بلندی را از خانه بیرون کشید و یک صفحه نمایش و یک پروژکتور نصب کرد
[ترجمه ترگمان]میزبان سیم رابط بلندی را از خانه بیرون کشید و یک صفحه نمایش و یک پروژکتور را تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید