1. She greeted him with a coquettish smile.
[ترجمه گوگل]با لبخندی عشوه آمیز به او سلام کرد
[ترجمه ترگمان]با لبخندی لوند به او سلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لبخندی لوند به او سلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Crazy missing in body coquettish, like Shui Erzhi.
[ترجمه گوگل]دیوانه از دست رفته در عشوه گری بدن، مانند شوی ارژی
[ترجمه ترگمان]گم شده در بدن لوند و Crazy مثل Shui Erzhi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گم شده در بدن لوند و Crazy مثل Shui Erzhi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And her coquettish features make a deep impression on people's minds.
[ترجمه گوگل]و ویژگی های عشوه گری او تأثیر عمیقی در ذهن مردم می گذارد
[ترجمه ترگمان]و این خصوصیات coquettish تاثیر عمیقی بر ذهن مردم می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و این خصوصیات coquettish تاثیر عمیقی بر ذهن مردم می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Providence is nothing if not coquettish.
[ترجمه گوگل]مشیت اگر عشوه نباشد چیزی نیست
[ترجمه ترگمان]مشیت الهی در صورتی است که coquettish نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشیت الهی در صورتی است که coquettish نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Frowzily coquettish a group of things with common features has some of culture commonly, have certain aesthetic grade, have oneself standard and demand to the man.
[ترجمه گوگل]عشوه گرایانه گروهی از چیزها با ویژگی های مشترک دارای فرهنگ رایج است، درجه زیبایی شناختی خاصی دارد، خود معیار و تقاضای مرد است
[ترجمه ترگمان]Frowzily، گروهی از اشیا دارای ویژگی های مشترک، دارای برخی از فرهنگ رایج هستند، دارای نمره زیبایی خاص هستند، خود را استاندارد و تقاضا نسبت به فرد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Frowzily، گروهی از اشیا دارای ویژگی های مشترک، دارای برخی از فرهنگ رایج هستند، دارای نمره زیبایی خاص هستند، خود را استاندارد و تقاضا نسبت به فرد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. By chance I once saw his coquettish look almost sparking a line of self-conceit in you. Then I thought, perhaps you really had made your choice.
[ترجمه گوگل]تصادفاً یک بار نگاه عشوه آمیز او را دیدم که تقریباً باعث ایجاد خطی از خود بزرگ بینی در شما شد سپس فکر کردم، شاید شما واقعاً انتخاب خود را کرده اید
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک بار دیدم که look به شکل یک رشته افکار از خود نشان می داد بعد فکر کردم شاید تو انتخاب خودت رو کرده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک بار دیدم که look به شکل یک رشته افکار از خود نشان می داد بعد فکر کردم شاید تو انتخاب خودت رو کرده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She is a pretty and coquettish woman. Stay away from her.
[ترجمه گوگل]او یک زن زیبا و عشوه گر است از او دور بمان
[ترجمه ترگمان]زن خوشگلی است ازش فاصله بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زن خوشگلی است ازش فاصله بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Is skin coquettish urticant what method is solved?
[ترجمه گوگل]آیا کهیر عشوه گری پوست چه روشی حل می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا skin coquettish است که روش حل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا skin coquettish است که روش حل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She use the coquettish way to tell charles, he is the one she always loved.
[ترجمه گوگل]او از روش عشوه آمیز برای گفتن به چارلز استفاده می کند، او کسی است که همیشه دوستش داشت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از the به چارلز، او تنها کسی است که همیشه دوستش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از the به چارلز، او تنها کسی است که همیشه دوستش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He saw coquettish glances cast by magnificent girls.
[ترجمه گوگل]او نگاه های عشوه آمیزی را دید که توسط دختران باشکوه می انداختند
[ترجمه ترگمان]از میان دختران با شکوهی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از میان دختران با شکوهی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Her coquettish write on the face, contain in the eye, but she is so so so bold and powerful without slut, active, conscienceless .
[ترجمه گوگل]نوشته عشوه آمیز او روی صورت، در چشم است، اما او بسیار جسور و قدرتمند بدون شلخته، فعال، بی وجدان است
[ترجمه ترگمان]coquettish را روی صورت، در چشمان، in، اما آن قدر شجاع و قوی است، بی آن که هرزه، فعال، فعال و فعال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]coquettish را روی صورت، در چشمان، in، اما آن قدر شجاع و قوی است، بی آن که هرزه، فعال، فعال و فعال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She is pretty and coquettish woman. Stay away from her.
[ترجمه گوگل]او زنی زیبا و عشوه گر است از او دور بمان
[ترجمه ترگمان]زن زیبا و عشوه گر است ازش فاصله بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زن زیبا و عشوه گر است ازش فاصله بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The woman of a height with coquettish slim physique wanders up and down uneasily nearby.
[ترجمه گوگل]زن قدبلند با هیکل لاغر عشوه گر با ناراحتی بالا و پایین می رود
[ترجمه ترگمان]زنی قد با هیکل لاغر و لاغر اندامی با بی قراری در همان نزدیکی پرسه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنی قد با هیکل لاغر و لاغر اندامی با بی قراری در همان نزدیکی پرسه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But her husband does not have two coquettish women!
[ترجمه گوگل]اما شوهرش دوتا زن عشوه نداره!
[ترجمه ترگمان]اما شوهرش دو زن عشوه گر ندارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما شوهرش دو زن عشوه گر ندارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید