اسم ( noun )مشتقات: coquettish (adj.), coquettishly (adv.), coquettishness (n.)
• : تعریف: a girl or woman who flirts excessively.
جمله های نمونه
1. She's a bit of a coquette.
[ترجمه گوگل]او کمی عشوه گر است [ترجمه ترگمان]کمی عشوه گر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was not a coquette, he had decided.
[ترجمه گوگل]او یک عشوه گر نبود، او تصمیم گرفته بود [ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بود که زن عشوه گر و عشوه گر نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You the man who will not understand coquette!
[ترجمه گوگل]تو مردی که عشوه گری را نمی فهمی! [ترجمه ترگمان]تو کسی هستی که هیچ زنی را درک نمی کند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She had a reputation of being a frivolous coquette.
[ترجمه نازنین] اون به یک زن عشوه گر سبک سر شهرت داشت.
|
[ترجمه گوگل]او به یک عشوه گر بیهوده شهرت داشت [ترجمه ترگمان]با این همه، به یک زن عشوه گر سبک سر می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He likes girls that play the coquette.
[ترجمه گوگل]او دخترانی را دوست دارد که عشوه گری بازی می کنند [ترجمه ترگمان]از دخترها خوشش می آید که هر زن عشوه گر را بازی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Raphael left the coquette enough money to live herself a courteous life, when he is dying.
[ترجمه گوگل]رافائل آن قدر پول این عشوه را گذاشت که وقتی در حال مرگ است زندگی مؤدبانه ای داشته باشد [ترجمه ترگمان]رافائل به اندازه کافی پول خرج کرده بود تا خودش یک زندگی مودبانه داشته باشد، در حالی که دارد می میرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He likes girls who are coquette.
[ترجمه گوگل]او از دخترانی خوشش می آید که عشوه گر هستند [ترجمه ترگمان]از دخترهایی که عشوه گر هستند خوشش می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. La Petite Coquette for Bassoon Quartet.
[ترجمه گوگل]La Petite Coquette برای کوارتت باسون [ترجمه ترگمان]پتیت Petite برای گروه چهارجانبه مبارزه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Coquette is obtainable in Black, Chestnut, Sand and Felt.
[ترجمه گوگل]کوکت در رنگ های مشکی، شاه بلوطی، شنی و نمدی قابل تهیه است [ترجمه ترگمان]The در سیاه، بلوط، شن و Felt قابل تهیه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The demeanour of a virgin can be converted into that of a coquette.
[ترجمه گوگل]رفتار یک باکره را می توان به یک عشوه گری تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]رفتار یک دوشیزه را می توان به یک دختر coquette تبدیل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Of course she had a perfect right to suit herself about the kind of a man she took for a husband, but he certainly had not thought she was such an utter coquette.
[ترجمه گوگل]البته او کاملاً حق داشت که در مورد نوع مردی که برای همسری انتخاب میکرد مناسب باشد، اما او مطمئناً فکر نمیکرد که او تا این حد عشوهگر باشد [ترجمه ترگمان]البته او حق داشت در مورد مردی که به عنوان شوهر انتخاب کرده بود، کت و شلوار بخرد، اما مسلما فکر نمی کرد که این زن such تمام عیار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There were several Frenchmen on board, who were sent to the colony in Vietnam or concessions in China to serve as policemen. They surrounded and flirted with a young, Jewish coquette.
[ترجمه گوگل]چندین فرانسوی در کشتی بودند که برای خدمت به عنوان پلیس به مستعمره ویتنام یا امتیازاتی در چین فرستاده شدند آنها دور تا دورشان را گرفته بودند و با یک زن عشوه گر جوان یهودی معاشقه می کردند [ترجمه ترگمان]چندین نفر فرانسوی سوار بر کشتی بودند که برای خدمت به ارتش در ویتنام و یا در چین برای خدمت به عنوان مامور پلیس اعزام شدند آن ها دور هم جمع شدند و با یک دختر جوان و یهودی ناز و عشوه کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She danced gracefully, she loved finery, and her crisp intelligence polished the wiles of a Southern coquette.
[ترجمه گوگل]او با ظرافت می رقصید، ظرافت را دوست داشت، و هوش تیزش حیله های یک عشوه گر جنوبی را جلا می داد [ترجمه ترگمان]با وقار و زیبایی می رقصید، و هوش و هوشش را بیشتر دوست می داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. " She has no conversation, " he said, "and I am afraid that she is a coquette, for she is always flirting with the wind.
[ترجمه گوگل]او گفت: «او هیچ صحبتی ندارد، و من می ترسم که او عشوه گر باشد، زیرا او همیشه با باد معاشقه می کند [ترجمه ترگمان]او گفت: \" او هیچ صحبتی ندارد و من می ترسم که او یک coquette باشد، چون همیشه با باد لاس می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
لوند (اسم)
coquet, coquette
عشوه گر (اسم)
coquet, coquette
زن عشوه گر (اسم)
coquette
لاسی (اسم)
coquette
زن لاسی (اسم)
coquette
انگلیسی به انگلیسی
• flirt, woman who endeavors to gain the attention of men a coquette is a woman who behaves in a coquettish way; a literary word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A woman who flirts lightheartedly; a flirt 🥰 🔍 مترادف: Flirt ✅ مثال: She played the role of the coquette, charming everyone in the room.
Play the coquette عشوه گری کردن، پشت چشم نازک کردن