coprocessor


پردازنده کمکى کامپیوتر : کمک پردازنده

جمله های نمونه

1. The reason for this is that the coprocessor is optimised at both hardware and micro code level to perform mathematics.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این است که پردازنده کمکی هم در سطح سخت افزار و هم در سطح کد میکرو برای انجام ریاضیات بهینه شده است
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این است که coprocessor در هر دو سطح سخت افزار و micro بهینه سازی می شود تا ریاضی را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Adding a coprocessor is relatively easy in that all you have to do is plug in a chip into an empty socket.
[ترجمه گوگل]افزودن یک پردازنده کمکی نسبتاً آسان است زیرا تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک تراشه را به یک سوکت خالی وصل کنید
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن یک coprocessor نسبتا آسان است و تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک چیپ را به پریز خالی وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the coprocessor has finished its' task it passes the result to the main processor.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پردازنده مشترک وظیفه خود را به پایان رساند، نتیجه را به پردازنده اصلی منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the کار خود را تمام کرد، نتیجه را به پردازشگر اصلی می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The block cipher coprocessor has been applied in a PCI-FPGA cipher card designed by the Information Security Technology Laboratory of Guangzhou University.
[ترجمه گوگل]پردازشگر رمز بلوکی در کارت رمز PCI-FPGA طراحی شده توسط آزمایشگاه فناوری امنیت اطلاعات دانشگاه گوانگژو اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]coprocessor رمز بلوکی در کارت رمز PCI - FPGA بکار گرفته شده است که توسط آزمایشگاه تکنولوژی امنیت اطلاعات دانشگاه گوانگ ژو طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A novel16fixed point embedded SIMD array coprocessor which is used to solve low image comprehension is described in the paper.
[ترجمه گوگل]یک پردازنده مشترک آرایه SIMD با نقطه ثابت 16 جاسازی شده که برای حل درک کم تصویر استفاده می شود در مقاله توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک نقطه novel۱۶fixed تعبیه شده در آرایه SIMD که برای حل درک پایین تصویر مورد استفاده قرار می گیرد در این مقاله توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Secondly, we developed the coprocessor TMS320LF2407A to increase the management and the control of the taboret motor and the principal axis and some others.
[ترجمه گوگل]ثانیا، ما پردازنده کمکی TMS320LF2407A را برای افزایش مدیریت و کنترل موتور تابورت و محور اصلی و برخی دیگر توسعه دادیم
[ترجمه ترگمان]دوم، ما the TMS۳۲۰LF۲۴۰۷A را برای افزایش مدیریت و کنترل موتور taboret و محور اصلی و برخی دیگر توسعه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An approach of Micro program Controller design for coprocessor is put forward and a test bench is given to verify its function.
[ترجمه گوگل]رویکردی از طراحی کنترل کننده برنامه میکرو برای پردازنده کمکی ارائه شده است و یک میز تست برای تأیید عملکرد آن ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد برای طراحی کنترل کننده برنامه میکرو برای coprocessor به جلو گذاشته می شود و یک نیمکت آزمون برای تایید عملکرد آن داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Combined with the design of a math coprocessor, the paper dis-cusses how to determine microinstruction format and write microgram code. Multiplication code is presented as an example.
[ترجمه گوگل]این مقاله همراه با طراحی یک پردازنده کمکی ریاضی، چگونگی تعیین فرمت ریز دستورالعمل و نوشتن کد میکروگرم را مورد بحث قرار می دهد کد ضرب به عنوان مثال ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از طراحی یک coprocessor ریاضی، مقاله dis نحوه تعیین فرمت microinstruction و نوشتن کد microgram را نشان می دهد کد ضرب به عنوان مثال ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new address generator of the embeded SIMD coprocessor is introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]یک مولد آدرس جدید از کمک پردازنده SIMD تعبیه شده در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک مولد آدرس جدید of SIMD coprocessor در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A math coprocessor chip helps programs using lots of mathematical equations to run faster.
[ترجمه گوگل]یک تراشه کمک پردازنده ریاضی به برنامه هایی که از معادلات ریاضی زیادی استفاده می کنند کمک می کند تا سریعتر اجرا شوند
[ترجمه ترگمان]یک تراشه coprocessor ریاضی به برنامه ها کمک می کند که با استفاده از معادلات ریاضی زیاد، تندتر بدوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A GPU is a hardware coprocessor that accelerates computations for computer graphics applications.
[ترجمه گوگل]GPU یک پردازنده مشترک سخت افزاری است که محاسبات را برای برنامه های گرافیکی کامپیوتری سرعت می بخشد
[ترجمه ترگمان]A یک coprocessor سخت افزار است که محاسبات را برای برنامه های گرافیکی کامپیوتری افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The concept and design principle of reconfigurable cipher coprocessor are proposed in this paper.
[ترجمه گوگل]مفهوم و اصل طراحی پردازنده رمز قابل تنظیم مجدد در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مفهوم طراحی و اصل طراحی رمز نگاری با قابلیت پیکربندی مجدد در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Finally, by use of the Turbo coprocessor in TMS320C6416 DSP, turbo decoding is realized as part of the uplink baseband signal processing.
[ترجمه گوگل]در نهایت، با استفاده از کمک پردازنده توربو در TMS320C6416 DSP، رمزگشایی توربو به عنوان بخشی از پردازش سیگنال باند پایه بالاپیوند تحقق می‌یابد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، با استفاده از توربو coprocessor در DSP،، رمز گشایی توربو به عنوان بخشی از پردازش سیگنال دهی باند uplink بالا شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But what if the market-based arguments against AMD's coprocessor plans were nullified? This is exactly what would happen if AMD were to acquire ATI.
[ترجمه گوگل]اما اگر استدلال‌های مبتنی بر بازار علیه برنامه‌های مشترک پردازنده‌های AMD باطل شوند، چه؟ این دقیقاً همان چیزی است که اگر AMD بخواهد ATI را خریداری کند، اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]اما اگر بحث های مبتنی بر بازار بر علیه برنامه های coprocessor AMD لغو شد چه؟ این دقیقا همان چیزی است که اگر AMD به دست آوردن ATI وجود داشت اتفاق می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] کمک پردازنده ؛ پردازنده کمکی - کمک پردازنده - مدار جداگانه ای در درون یک کامپیوتر که کارکردهای بیشتری به CPU ( واحد پردازش مرکزی ) اضافه می کند، یا هنگام مشغول بودن CPU کار اضافی دیگری را اداره می کند . برخی کامپیوترها دارای کمک پردازنده های گرافیکی هستند تا بعضی از محاسبات لازم برای نمایش تصاویر روی صفحه انجام دهند ؛ در نتیجه تصاویر پیچیده می توانند سریعتر از زمانی که CPU محاسبات را انجام میدهد، نمایش داده شده یا تغییر یابند. کامپیوترهای سازگار با IBM-PC معمولاً از یک کمک پردازنده ی ریاضی استفاده می کنند تا عملیات اعشاری را انجام دهند. نمونه های این کمک پردازنده های ریاضی عبارت اند از : 8087، 80287، 80387، یا 80487 . وقتی برنامه ی عادی اجرا می شود، کمک پردازنده ی ریاضی تأثیری در سیستم ندارد. با این حال، برنامه هایی که دارای دستورالعمل برای کمک پردازنده ریاضی هستند، عملیات ریاضی را سریعتر از برنامه هایی انجام میدهند که فقط از CPU استفاده می کنند ( یک کمک پردازنده ی ریاضی معادل در ریز پردازنده های 80486 DXو pentium وجود دارد . ) به طور کلی، نرم افزاری که نوعی طراحی شده تا از کمک پردازنده ی ریاضی استفاده کند، بدون نصب کمک پردازنده ی ریاضی درکامپیوتر کار نخواهد کرد. اما بعضی از برنامه ها در صورت نبودن کمک پردازنده ی ریاضی از CPU استفاده می کنند. کمک پردازنده های ریاضی مخصوص عملیات اعشاری نیز وجود دارند که در بسیاری از کامپیوترها نصب می شوند.
[برق و الکترونیک] کمک پردازنده

انگلیسی به انگلیسی

• auxiliary processor (computers)
addition processor which performs special services (i.e. mathematical calculations) and lightens the work load of the central processor

پیشنهاد کاربران

coprocessor ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: هم‏پرداز
تعریف: ریزپردازنده‏ای که برای کمک به ریزپردازندۀ اصلی، به منظور افزایش توان پردازشی آن، به کار رود

بپرس