copious

/ˈkoʊpɪəs//ˈkəʊpɪəs/

معنی: فراوان، زیاد
معانی دیگر: بسیار، خیلی، وافر، متنابه، (نویسنده و هنرمند) پر کار، پر اثر، پر بازده، (نوشته) دارای اطناب، پرگویانه، دراز و پراکنده، مفصل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: copiously (adv.), copiousness (n.)
• : تعریف: abundant in number or quantity; plentiful.
مترادف: abundant, ample, big, bounteous, bountiful, extensive, generous, large, plenteous, plentiful
متضاد: meager
مشابه: affluent, bottomless, expensive, extravagant, immeasurable, lavish, lush, luxuriant, plenty, rife, voluminous

- She knew the boy was hungry and gave him a copious serving of potatoes.
[ترجمه گوگل] او می دانست که پسر گرسنه است و مقدار زیادی سیب زمینی به او داد
[ترجمه ترگمان] می دانست که پسرک گرسنه است و به او مقداری سیب زمینی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a copious painter
نقاش دارای آثار زیاد

2. he presented copious evidence
او شواهد فراوانی ارائه داد.

3. he wrote copious letters
او نامه های زیادی نوشت.

4. She supports her theory with copious evidence.
[ترجمه گوگل]او نظریه خود را با شواهد فراوان پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]او از تئوری خود با شواهد فراوان پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He could drink copious amounts of beer without ill effect.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست مقادیر زیادی آبجو بنوشد، بدون اینکه اثر بدی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]می توانست مقدار زیادی آبجو را بدون تاثیر بد بنوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He drank copious amounts of beer.
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی آبجو نوشید
[ترجمه ترگمان] اون مقدار زیادی آبجو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They drank copious amounts of wine.
[ترجمه گوگل]آنها مقدار زیادی شراب می نوشیدند
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی شراب خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She listened to me and took copious notes .
[ترجمه گوگل]او به من گوش داد و یادداشت های زیادی برداشت
[ترجمه ترگمان]او به من گوش داد و یادداشت های زیادی برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She took copious notes of the professor's lecture.
[ترجمه گوگل]او یادداشت های فراوانی از سخنرانی استاد برداشت
[ترجمه ترگمان]او یادداشت های زیادی از سخنرانی استاد برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her intestinal symptoms progressed and she vomited copious amounts of fluid every two to three hours.
[ترجمه گوگل]علائم روده او پیشرفت کرد و هر دو تا سه ساعت مقدار زیادی مایع استفراغ کرد
[ترجمه ترگمان]علائم روده او پیشرفت کرده بود و هر دو به سه ساعت استفراغ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But it had always used its copious data for control rather than for information.
[ترجمه گوگل]اما همیشه از داده های فراوان خود به جای اطلاعات برای کنترل استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]اما همیشه از داده های copious برای کنترل استفاده کرده بود نه برای اطلاعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It has three large south-facing windows, copious bookshelves and three large desks.
[ترجمه گوگل]دارای سه پنجره بزرگ رو به جنوب، قفسه های کتاب فراوان و سه میز بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این برج دارای سه پنجره بزرگ جنوبی، قفسه های کتاب و سه میز بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wrapped in copious instruction leaflets and next to a neat pile of syringes, formidable quantities of snakebite serum had thoughtfully been provided.
[ترجمه گوگل]مقدار قابل توجهی سرم مارگزیدگی که در جزوات آموزشی فراوان پیچیده شده بود و در کنار انبوهی از سرنگ‌ها قرار داشت
[ترجمه ترگمان]انبوهی از snakebite را که با سرنگ پر شده بود با سرنگ پر کرده بود و با سرنگ پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You stand there, insert copious schillings, and hey presto! the machine does the rest.
[ترجمه گوگل]شما آنجا می ایستید، شلینگ های فراوانی را وارد می کنید، و هی پرستو! ماشین بقیه کارها را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]آنجا، آنجا بایستید، شلینگ شلینگ، و هی،! دستگاه استراحت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fire burns out of control in the copious oxygen.
[ترجمه گوگل]آتش خارج از کنترل در اکسیژن فراوان می سوزد
[ترجمه ترگمان]آتش درون اکسیژن را خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The copious footnotes to the recipes in this book were believed by his contemporaries to have been written by Sir Walter Scott.
[ترجمه گوگل]معاصران او معتقد بودند که پاورقی های فراوان دستور پخت این کتاب توسط سر والتر اسکات نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]The که بر دستور العمل های این کتاب آورده بودند توسط contemporaries نوشته شده بود که توسط سر والتر اسکات نوشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراوان (صفت)
many, plenty, large, abundant, great, plentiful, numerous, manifold, strong, plural, affluent, voluminous, ample, bounteous, exuberant, profuse, copious, fulsome, multiple, prolific, umpteen, massed

زیاد (صفت)
wide, great, numerous, liberal, manifold, high, thick, vast, rife, heavy, generous, intense, extortionate, copious, fulsome, populous, immane, immoderate, superabundant, supererogatory

انگلیسی به انگلیسی

• bountiful; abundant, plentiful
a copious amount of something is a large amount of it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. فراوان. بسیار. زیاد. مفصل. وافر. معتنابه ۲. ( نویسنده ) پر کار
مثال:
Last week, we had a copious rain here.
هفتة گذشته باران فراوانی اینجا داشتیم.
A copious writer.
یک نویسنده ی پرکار
زیاد، بسیار زیاد، فروان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : copiousness
✅️ صفت ( adjective ) : copious
✅️ قید ( adverb ) : copiously
much

بپرس