cop a plea


(امریکا - خودمانی) به جرم خود اقرار کردن (به ویژه برای بهره مندی از تخفیف مجازات)

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to plead guilty to a lesser charge in order to avoid trial on the original charge.

جمله های نمونه

1. Dunn copped a plea to avoid going to jail.
[ترجمه گوگل]دان درخواست خود را برای جلوگیری از رفتن به زندان قبول کرد
[ترجمه ترگمان]به گفته دان، از رفتن به زندان خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Duckett copped a plea to avoid going to jail.
[ترجمه گوگل]داکت درخواست خود را برای جلوگیری از رفتن به زندان قبول کرد
[ترجمه ترگمان]duckett به اتهام جلوگیری از رفتن به زندان التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thought I was copping a plea on . . . diminished responsibility.
[ترجمه گوگل]فکر کردم که دارم با یک درخواست مخالفت می کنم کاهش مسئولیت
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم فقط یه بهانه برای کاهش مسئولیت کم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The defendant decided to cop a plea in order to get a lighter sentence.
[ترجمه گوگل]متهم تصمیم گرفت برای صدور حکم خفیف تر، از دادخواست خود دفاع کند
[ترجمه ترگمان]متهم تصمیم گرفت به پلیس درخواست کمک کند تا یک جمله سبک تر را صادر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The defendish decided to cop a plea in order to get a light weighter sentence.
[ترجمه گوگل]مدافع تصمیم گرفت برای دریافت یک حکم سبک تر از ادعای خود دفاع کند
[ترجمه ترگمان]The تصمیم گرفت به پلیس رشوه بده تا یه حکم صادر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The question is whether he will fight to the bitter end to clear his name or cop a plea to try to limit his time in prison.
[ترجمه گوگل]سوال این است که آیا او تا پایان تلخ برای پاک کردن نام خود مبارزه خواهد کرد یا پلیس برای تلاش برای محدود کردن زمان خود در زندان
[ترجمه ترگمان]این سوال این است که آیا او با این پایان تلخ مبارزه خواهد کرد تا نام یا پلیس خود را برای تلاش برای محدود کردن وقت خود در زندان آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

### 1. "Cop" = Police Officer ( پلیس، مأمور پلیس )
- Collocations:
- Cop car → ماشین پلیس ( `ماشین گشت` )
- Traffic cop → پلیس راهنمایی و رانندگی ( `پلیس ترافیک` )
- Undercover cop → پلیس مخفی ( `مأمور مخفی` )
...
[مشاهده متن کامل]

- Cop station → کلانتری ( `ایستگاه پلیس` )
- Cop a plea ( slang ) → قبول کردن اتهام برای کاهش مجازات ( `معامله قضایی` )
Example:
- "The cop arrested the thief. " → "پلیس دزد را دستگیر کرد. "
- - -
### 2. "Cop" = To Steal or Take ( دزدیدن / برداشتن ) ( Slang )
- Collocations:
- Cop a feel → دست انداختن ( به طور جنسی ) ( `دستدرازی کردن` )
- Cop some Z's → خوابیدن ( `چرت زدن` )
- Cop an attitude → حالت دفاعی گرفتن / گستاخ شدن ( `برخورد تند داشتن` )
Example:
- "He copped my phone when I wasn’t looking!" → "وقتی حواسم نبود موبایلم را برد!"
- - -
### 3. "Cop" = To Admit or Accept ( قبول کردن / اعتراف کردن )
- Collocations:
- Cop to ( something ) → قبول کردن / اعتراف کردن ( `گردن گرفتن` )
- Cop out ( phrasal verb ) → شانه خالی کردن از مسئولیت ( `فرار از تعهد` )
Examples:
- "She finally copped to cheating on the test. " → "بالاخره اعتراف کرد که تقلب کرده. "
- "Don’t cop out now—we need you!" → "الان شانه خالی نکن، بهت نیاز داریم!"
- - -
### 4. Other Common Slang & Idioms
- "Not much cop" ( British slang ) → چندان خوب نیست ( `خیلی جالب نیست` )
- "Cop a squat" → نشستن ( `ول کردن خودت روی صندلی` )
- "Cop it sweet" ( Australian slang ) → قبول کردن بدون اعتراض ( `راضی شدن` )
Example:
- "This movie isn’t much cop. " → "این فیلم خیلی جالب نیست. "
- - -
### Summary Table
| Collocation | Meaning | Persian Translation |
| - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| Cop car | Police vehicle | ماشین پلیس |
| Cop a plea | Plead guilty for a lesser charge | معامله قضایی کردن |
| Cop a feel | Inappropriate touching | دستدرازی کردن |
| Cop some Z's | Sleep | چرت زدن |
| Cop to ( something ) | Admit | قبول کردن / اعتراف کردن |
| Cop out | Avoid responsibility | فرار از مسئولیت کردن |
| Not much cop | Not very good | چندان خوب نیست |
- - -
### Key Notes:
- "Cop" as a verb is mostly slang and changes meaning based on context.
- In Persian, translations vary between formal ( اعتراف کردن ) and slang ( قبولمه! ) .
deepseek

بپرس