coolheaded


آرام، خونسرد

جمله های نمونه

1. She has a reputation for being calm and cool-headed.
[ترجمه گوگل]او به آرام بودن و خونسردی شهرت دارد
[ترجمه ترگمان] اون به خاطر آروم و آروم بودن شهرت داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even the most cool-headed individuals can be thrown into a mild panic at the prospect of organizing a wedding.
[ترجمه گوگل]حتی خونسردترین افراد نیز می‌توانند به خاطر سازماندهی عروسی دچار وحشت خفیف شوند
[ترجمه ترگمان]حتی the افراد با سر هم می توانند به یک وحشت خفیف تبدیل شوند تا جشن عروسی برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We need a quick-thinking, cool-headed person for the job.
[ترجمه گوگل]به یک نفر سریع فکر و خونسرد جهت کار نیازمندیم
[ترجمه ترگمان]ما به یه شخص سریع و سریع برای این شغل احتیاج داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In fact this might be one of the abiding lessons on the tour; the need for patience and cool-headed skill.
[ترجمه گوگل]در واقع این ممکن است یکی از درس های ماندگار در این تور باشد نیاز به صبر و مهارت خونسردی
[ترجمه ترگمان]در حقیقت این ممکن است یکی از درس های abiding در این سفر باشد؛ نیاز به صبر و مهارت خونسرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Garnett is considered a cool-headed, professional manager.
[ترجمه گوگل]گارنت را مدیری خونسرد و حرفه ای می دانند
[ترجمه ترگمان]گارنت به عنوان یک مدیر حرفه ای خونسرد در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Winnie picked up her knitting again, determined to remain cool-headed over the whole affair.
[ترجمه گوگل]وینی دوباره بافتنی خود را برداشت و مصمم بود که در کل ماجرا خونسرد بماند
[ترجمه ترگمان]وینی \" دوباره بافتنی اش را برداشت، مصمم بود که با تمام ماجرا سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A life-or-death situation can reveal whether somebody is panicky or coolheaded, whether the person is selfish or thinks about others. This also is true for a nation - state.
[ترجمه گوگل]یک موقعیت مرگ یا زندگی می تواند نشان دهد که آیا فردی وحشت زده است یا خونسرد، آیا فرد خودخواه است یا به دیگران فکر می کند این برای یک ملت - دولت نیز صادق است
[ترجمه ترگمان]یک وضعیت زندگی یا مرگ می تواند آشکار کند که آیا کسی ترسو است یا خیر، چه کسی خودخواه است و چه درباره دیگران فکر می کند این امر همچنین برای یک کشور - دولتی نیز صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• composed, self-restrained; unemotional
composed, self-restrained

پیشنهاد کاربران

آرام/خونسرد.
به معنای حفظ آرامش و برخورد منطقی با موقعیت ها، بدون هیجان یا واکنش بیش ازحد.
بی دردسر
آرام و بیخیال
خونسرد

بپرس