cookie cutter


قالب شیرینی پزی

جمله های نمونه

1. These tin cookie cutters are both functional and decorative.
[ترجمه گوگل]این کوکی‌تراش‌های حلبی هم کاربردی و هم تزئینی هستند
[ترجمه ترگمان]این cutters tin هم کاربردی و هم تزیینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cut out decorative shapes with a cookie cutter.
[ترجمه گوگل]اشکال تزیینی را با کاتر کوکی برش دهید
[ترجمه ترگمان]اشکال تزیینی را با یک برش کلوچه ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With a 2-to 3-inch-round cookie cutter or drinking glass, cut circles, close together, out of the dough.
[ترجمه گوگل]با یک کاتر کوکی گرد 2 تا 3 اینچی یا لیوان نوشیدنی، دایره هایی را به هم نزدیک کنید و از خمیر خارج کنید
[ترجمه ترگمان]با یک کلوچه ۲ تا ۳ اینچی یا لیوان نوشیدنی، دایره های قطع، نزدیک به هم، دور هم از خمیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My knees were tapped with hammers, cookie cutters were rolled over my skin, flashlights were shone in my eyes.
[ترجمه گوگل]با چکش روی زانوهایم ضربه می زدند، کاترهای شیرینی روی پوستم می پیچیدند، چراغ قوه به چشمانم می تابید
[ترجمه ترگمان]زانوهایم با چکش تیز شده بودند، کلوچه cutters روی پوستم کشیده شده بودند، چراغ قوه در چشمانم می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was never intended to fit into a cookie cutter mold of Christianity.
[ترجمه گوگل]من هرگز قصد نداشتم در قالب شیرینی‌پزی مسیحیت قرار بگیرم
[ترجمه ترگمان]من هرگز قصد نداشتم که در قالب یک کلوچه نیشکر چین قرار بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the cute cookie cutters cut cuter cookies, Where are the cute cookies the cute cookie cutter cut?
[ترجمه گوگل]اگر شیرینی‌پزهای بامزه، شیرینی‌های بامزه‌تری برش می‌دهند، کوکی‌های ناز کجا هستند که برش‌های شیرین کوکی‌ها برش داده می‌شوند؟
[ترجمه ترگمان]اگه کلوچه خوش مزه، کلوچه cuter رو کوتاه کنه، اون کلوچه cute که برش می داره کجا هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cookie cutter mentality and the unwillingness to have realistic standards was what motivated me to pull my son from public school.
[ترجمه گوگل]ذهنیت شیرینی پزی و عدم تمایل به داشتن استانداردهای واقع بینانه چیزی بود که من را برانگیخت تا پسرم را از مدرسه دولتی بیرون بکشم
[ترجمه ترگمان]روحیه نیشکر چین و عدم تمایل به داشتن استانداردهای واقع بینانه، چیزی بود که باعث شد من پسرم را از مدرسه دولتی بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "We can't look too cookie cutter," Mark Brownstein, one of three owners of the restaurant, said about the new decor.
[ترجمه گوگل]مارک براونشتاین، یکی از سه صاحب رستوران، در مورد دکور جدید می گوید: «ما نمی توانیم خیلی بیسکویت به نظر برسیم
[ترجمه ترگمان]مارک Brownstein، یکی از سه صاحب رستوران، در مورد دکوراسیون جدید گفت: \" ما نمی توانیم به چین cookie نگاه کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A cookie cutter is a great way to add unique designs to a homemade hand mirror.
[ترجمه گوگل]کاتر کوکی یک راه عالی برای افزودن طرح های منحصر به فرد به یک آینه دست ساز خانگی است
[ترجمه ترگمان]یک cutter یک راه عالی برای افزودن طراحی های منحصر به فرد به یک آینه دستی دست ساز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We will most surely still see "cookie cutter" builds in cataclysm, but there should be fewer "mandatory" talents in those builds, which will allow you to spend more points elsewhere.
[ترجمه گوگل]ما مطمئناً هنوز شاهد ساخت‌های «کوکی‌کاتر» در فاجعه خواهیم بود، اما باید استعدادهای «اجباری» کمتری در این ساخت‌ها وجود داشته باشد که به شما امکان می‌دهد امتیازهای بیشتری را در جاهای دیگر خرج کنید
[ترجمه ترگمان]ما قطعا همچنان خواهیم دید که \"cutter\" در این ویرانی ساخته شده است، اما استعدادهای \"اجباری\" کمتری در این ساختمان ها وجود دارد که به شما این امکان را می دهد که نقاط بیشتری را در جای دیگر صرف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I just used a small heart shaped cookie cutter to cut the pepperoni into heart shapes.
[ترجمه گوگل]من فقط از یک کاتر کوکی شکل قلب کوچک برای برش فلفلی به شکل قلب استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من فقط از یک cookie به شکل قلب کوچک استفاده کردم تا the را به شکل قلب پاره کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cut with a cookie cutter into round or square shapes.
[ترجمه گوگل]با کاتر کوکی به شکل های گرد یا مربع برش بزنید
[ترجمه ترگمان]بریدن با یک cutter به صورت گرد و یا چهارگوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Margie clearly wanted no part of that Cookie Cutter. Probably not part of the workout plan.
[ترجمه گوگل]مارگی به وضوح هیچ بخشی از آن کوکی کاتر را نمی خواست احتمالاً بخشی از برنامه تمرینی نیست
[ترجمه ترگمان]Margie به وضوح هیچ بخشی از این فاصله کوکی را نمی خواست احتمالا بخشی از برنامه ورزش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is no cookie cutter rule for minimalists.
[ترجمه گوگل]هیچ قانون برش کوکی برای مینیمالیست ها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]برای minimalists هیچ قانون نیشکر چین وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We don't have cookie cutter programs that we will force you into so we can fill inventory.
[ترجمه گوگل]ما برنامه‌های برش کوکی نداریم که شما را مجبور به انجام آن کنیم تا بتوانیم موجودی را پر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما برنامه های cutter نداریم که شما را به درون آن فشار دهیم تا بتوانیم فهرست موجودی را پر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

شکل هم
مشابه هم
یک شکل
مانند هم
یک مدل و یک طرح
تکراری و بدون خلاقیت
همه مثل هم
عین هم
بدون اصالت
بدون جذابیت
تکراری
. now what
, gigs p p
Gwgwg. you
Monday and
Wednesday and
Friday, October
Might be
Jw. tutti. . yyyyi .
having the same configuration or look as many others of a given kind; identical: rows of cookie - cutter houses.
قالب شیرینی
موازی با هم
اصطلاحاً به یه فردی میگن که از بقیه تقلید میکنه. تقلیدگر
شسته رفته، قالب بندی شده، کلیشه ای
It doesn’t offer cookie - cutter answers
identical
شبیه به هم
تکراری
شیرینی بُر
فاقد فردیت، کلیشه ای، فرموله و مانند هم، طبق برنامه و الگوی قبلی
Taking cookie - cutter approach
همه را با یک چوب راندن
یکسان - کلیشه ای
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس