فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: coos, cooing, cooed
حالات: coos, cooing, cooed
• (1) تعریف: to make the sound of, or a sound like, the low murmuring call of a dove or pigeon.
- We can hear pigeons cooing outside our office window.
[ترجمه گوگل] صدای غر زدن کبوترها را از بیرون پنجره دفترمان می شنویم
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم بشنویم که کبوترها بیرون از پنجره اتاق کار می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما می تونیم بشنویم که کبوترها بیرون از پنجره اتاق کار می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to murmur affectionately or lovingly.
- My sister and her boyfriend were still cooing outside on the porch until way after midnight.
[ترجمه گوگل] خواهرم و دوست پسرش تا نیمهشب هنوز بیرون در ایوان آویز میکردند
[ترجمه ترگمان] خواهرم و دوست پسرش هنوز تا نیمه شب روی ایوان پخش و پلا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خواهرم و دوست پسرش هنوز تا نیمه شب روی ایوان پخش و پلا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express by cooing sounds.
- They cooed their admiration for each other.
[ترجمه گوگل] آنها تحسین خود را برای یکدیگر تحسین کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها از یکدیگر تعریف و تمجید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها از یکدیگر تعریف و تمجید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: cooingly (adv.), cooer (n.)
مشتقات: cooingly (adv.), cooer (n.)
• : تعریف: the murmuring call of a dove or pigeon, or a similar sound.
- I suddenly heard the coo of a dove.
[ترجمه گوگل] ناگهان صدای ناله یک کبوتر را شنیدم
[ترجمه ترگمان] ناگهان صدای کبوتر را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ناگهان صدای کبوتر را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید