cony

/ˈkoʊni//ˈkəʊni/

معنی: ادم ساده لوح، خرگوش کوچک
معانی دیگر: رجوع شود به: coney، coney خرگوش کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: coneys, conies
(1) تعریف: a rabbit or rabbitlike animal such as a pika.

(2) تعریف: the fur of a rabbit.

جمله های نمونه

1. Boy: Sure, Cony. I'll help ya.
[ترجمه گوگل]پسر: حتما، کونی من به شما کمک خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] حتما، cony کمکت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Boy: You are my friend, Cony .
[ترجمه گوگل]پسر: تو دوست من هستی، کونی
[ترجمه ترگمان]تو دوست منی، cony
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sure, Cony. I'll help you.
[ترجمه گوگل]مطمئنا، کونی من به شما کمک خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] \"حتما،\" cony کمکت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You are my friend, Cony.
[ترجمه گوگل]تو دوست من هستی، کونی
[ترجمه ترگمان] تو دوست منی، cony
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No monarch in his impregnable fortress is more secure than the cony in his rocky burrow.
[ترجمه گوگل]هیچ پادشاهی در قلعه تسخیر ناپذیرش امن تر از مخروطی در لانه سنگی اش نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ پادشاهی در دژ مستحکم او در پناه گاه rocky در پناه گاه his امن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم ساده لوح (اسم)
coney, cony, gomerel

خرگوش کوچک (اسم)
cony, leveret

انگلیسی به انگلیسی

• hyrax; european rabbit; rabbit fur

پیشنهاد کاربران

بپرس