• (1)تعریف: a rabbit or rabbitlike animal such as a pika.
• (2)تعریف: the fur of a rabbit.
جمله های نمونه
1. Boy: Sure, Cony. I'll help ya.
[ترجمه گوگل]پسر: حتما، کونی من به شما کمک خواهم کرد [ترجمه ترگمان] حتما، cony کمکت می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Boy: You are my friend, Cony .
[ترجمه گوگل]پسر: تو دوست من هستی، کونی [ترجمه ترگمان]تو دوست منی، cony [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sure, Cony. I'll help you.
[ترجمه گوگل]مطمئنا، کونی من به شما کمک خواهم کرد [ترجمه ترگمان] \"حتما،\" cony کمکت می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You are my friend, Cony.
[ترجمه گوگل]تو دوست من هستی، کونی [ترجمه ترگمان] تو دوست منی، cony [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No monarch in his impregnable fortress is more secure than the cony in his rocky burrow.
[ترجمه گوگل]هیچ پادشاهی در قلعه تسخیر ناپذیرش امن تر از مخروطی در لانه سنگی اش نیست [ترجمه ترگمان]هیچ پادشاهی در دژ مستحکم او در پناه گاه rocky در پناه گاه his امن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید