convolve

/kənˈvɑːlv//kənˈvɒlv/

معنی: پیچیدن، بهم پیچیدن، بهم پیچیده شدن
معانی دیگر: (مثل حلقه های سوار بر هم) مارپیچ و کنگره مانند کردن یا شدن، هم پیچ کردن یا شدن، پر چنبر کردن یا شدن، همتاب شدن، تاب دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: convolves, convolving, convolved
مشتقات: convolvement (n.)
• : تعریف: to roll, twist, or wind together; coil up.

- Two of the vine's tendrils convolved around the drain pipe.
[ترجمه گوگل] دو تا از پیچک های تاک در اطراف لوله تخلیه پیچیدند
[ترجمه ترگمان] دوتا از پیچک های تاک روی لوله فاضلاب جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Considering convolve can be concluded from several inputs to one output, we are allowed to dispose the interested voxel as well as those affecting them, evidently reducing the redundancy.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه convolve را می توان از چندین ورودی به یک خروجی نتیجه گرفت، ما مجاز هستیم که وکسل علاقه مند و همچنین آنهایی را که بر آنها تأثیر می گذارند دور بریزیم و آشکارا افزونگی را کاهش دهیم
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن convolve ها میتوان از چندین ورودی به یک خروجی نتیجه گیری کرد، ما اجازه داریم که the علاقمند و نیز کسانی که آن ها را تحت تاثیر قرار می دهند را حذف کنیم، واضح است که افزونگی را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. X coordinate of the target point in the convolve matrix. The convolution is applied to pixels around this point.
[ترجمه گوگل]مختصات X نقطه هدف در ماتریس convolve پیچیدگی بر روی پیکسل های اطراف این نقطه اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]مختصات X نقطه هدف در ماتریس convolve کانولوشن بر حسب نقطه در این نقطه اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They could be used directly as a projection basis to reduce dimensionality, but it needs to consider how to convolve them properly with the data you want to project.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند مستقیماً به عنوان مبنایی برای کاهش ابعاد مورد استفاده قرار گیرند، اما باید در نظر داشت که چگونه آنها را به درستی با داده هایی که می خواهید پخش کنید در هم آمیخت
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند مستقیما به عنوان یک پایه افکنش تصویر برای کاهش ابعاد استفاده شوند، اما باید در نظر بگیرید که چگونه آن ها را به درستی با داده هایی که می خواهید به کار ببرید، تطبیق دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The HVS function, HVS function is inversely Fourier transformed in frequency domain, and the method is realized by calculating some value of the function in spacial domain as convolve nucleus.
[ترجمه گوگل]تابع HVS، تابع HVS به صورت معکوس فوریه در حوزه فرکانس تبدیل می شود، و این روش با محاسبه مقداری تابع در حوزه فضایی به عنوان هسته درهم پیچیده محقق می شود
[ترجمه ترگمان]تابع hvs تابع hvs به صورت معکوس در حوزه فرکانس تبدیل می شود و این روش با محاسبه مقدار تابع در دامنه ویژه به عنوان هسته convolve تحقق می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First, gradient image is constructed by using direction templates convolve with image.
[ترجمه گوگل]ابتدا، تصویر گرادیان با استفاده از الگوهای جهت در هم آمیخته با تصویر ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]اول، تصویر گرادیان با استفاده از الگوهای جهت convolve با تصویر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So far, Seagate has been able to fend off the demands of $800 million in restitution made by Convolve and MIT, but a new break in the case may finally seal Seagate's fate.
[ترجمه گوگل]تا کنون، سیگیت توانسته است از مطالبات 800 میلیون دلاری بازپرداخت توسط Convolve و MIT جلوگیری کند، اما یک شکست جدید در پرونده ممکن است سرانجام سرنوشت سیگیت را رقم بزند
[ترجمه ترگمان]تا کنون، Seagate قادر بوده است تا تقاضای ۸۰۰ میلیون دلار غرامت شده توسط Convolve و ام آی تی را دفع کند، اما وقفه ای جدید در این پرونده ممکن است سرنوشت Seagate را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیچیدن (فعل)
envelop, impact, twinge, fake, wind, resonate, tie up, fold, roll, swathe, wrap, muffle, screw, twist, nest, involve, swab, wattle, reverberate, enfold, complicate, furl, convolve, lap, infold, enwrap, tweak, kink, trindle

بهم پیچیدن (فعل)
interlock, implicate, entwine, entwist, interlace, convolve

بهم پیچیده شدن (فعل)
convolve

تخصصی

[کامپیوتر] همتاب شدن - انجام عمل convolution یا همتابی ( پیچش ) .نگاه کنید به convolution .
[برق و الکترونیک] کانولوشن گرفتن

انگلیسی به انگلیسی

• twist; roll, wind together

پیشنهاد کاربران

بپرس