convocation

/ˌkɑːnvəˈkeɪʃn̩//ˌkɒnvəˈkeɪʃn̩/

معنی: انجمن، مجلس، جلسه عمومی دانشجویان
معانی دیگر: فراخوانی، دعوت، گردآوری (مردم)، مجمع، همایند، گردآیند، گردهمایی (به ویژه در دانشگاه ها به منظور نیایش یا شنیدن سخنرانی و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: convocational (adj.), convocationally (adv.)
(1) تعریف: the act of convoking or the state of being convoked.
مترادف: assembling, convening, gathering
مشابه: collecting, mobilization, muster, summoning

(2) تعریف: a meeting of people summoned together, often in a religious assembly.
مترادف: assembly, congregation, gathering, meeting
مشابه: convention, council, flock, group, levy, muster

جمله های نمونه

1. the convocation of the parliament
تشکیل جلسه ی پارلمان

2. every wednesday, students had to go to a religious convocation
هر چهارشنبه دانشجویان موظف بودند به گردهمایی مذهبی بروند.

3. They regretted agreeing to the convocation of that meeting.
[ترجمه گوگل]آنها از موافقت با تشکیل آن جلسه پشیمان شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از موافقت با گردهمایی این جلسه متاسف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We declared ourselves for the immediate convocation of the meeting.
[ترجمه گوگل]ما خودمان را برای تشکیل فوری جلسه اعلام کردیم
[ترجمه ترگمان]ما خود را برای گردهمایی فوری جلسه اعلام کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has sent greetings to Convocation and all old friends.
[ترجمه گوگل]او به انجمن و همه دوستان قدیمی درود فرستاده است
[ترجمه ترگمان]او به Convocation و دوستان قدیمی سلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Convocation, by 1327 no longer confusable with parliament, was assimilated to the clergy's own provincial synod.
[ترجمه گوگل]فراخوانی که تا سال 1327 دیگر با مجلس اشتباه نمی‌شد، به مجمع استانی خود روحانیت ادغام شد
[ترجمه ترگمان]شورای روحانیان، که سال ۱۳۲۷ با پارلمنت confusable، به شورای ولایتی خود کلیسا جذب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He presided three times a year at the Convocation of York, which he found a happy body.
[ترجمه گوگل]او سالی سه بار در اجلاس یورک ریاست می کرد که بدنی شاد پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]در شورای روحانیان یورک سه بار ریاست انجمن را بر عهده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This requires a specific recommendation by Convocation and a subsequent report by the Senate to be submitted to Council with reference to each individual.
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم یک توصیه خاص توسط دعوت و یک گزارش بعدی توسط سنا است که با اشاره به هر فرد به شورا ارائه شود
[ترجمه ترگمان]این امر مستلزم یک توصیه ویژه از سوی شورای روحانیان و یک گزارش پس از آن توسط سنا است که با ارجاع به هر فرد به شورا تقدیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At a convocation in the fall of his senior year, Pierre spoke about the need to break down stereotypes.
[ترجمه گوگل]در یک گردهمایی در پاییز سال آخر خود، پیر در مورد نیاز به شکستن کلیشه ها صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]در یک گردهمایی در پاییز سال آخر، پی یر در مورد نیاز به شکستن stereotypes سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From convocation he obtained a biennial tenth conditional upon the clergy's exemption from any parliamentary tax.
[ترجمه گوگل]از این اجلاس، یک دهم دوسالانه را مشروط به معافیت روحانیون از هرگونه مالیات پارلمانی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او از فارغ التحصیلی یک دهم از معافیت روحانیان از هر گونه مالیات پارلمانی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As mentioned earlier, the Convocation Library appeal raises money to pay for a number of journals in the library.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلاً ذکر شد، درخواست تجدید نظر کتابخانه فراخوان پولی را برای پرداخت هزینه تعدادی از مجلات موجود در کتابخانه جمع آوری می کند
[ترجمه ترگمان]همان طور که پیش تر گفته شد، درخواست کتابخانه شورای روحانیان برای پرداختن به تعدادی از مجلات در کتابخانه، پول را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Who's going to be the speaker at the convocation?
[ترجمه گوگل]چه کسی قرار است سخنران این جلسه باشد؟
[ترجمه ترگمان]کی قراره توی \"convocation\" صحبت کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At our convocation ceremony we all threw our caps in the air.
[ترجمه گوگل]در مراسم تشكيل مان همه كلاه هايمان را به هوا پرتاب كرديم
[ترجمه ترگمان]در مراسم عقد ما همگی caps را در هوا پرتاب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The convocation about environment will be held on next Monday.
[ترجمه گوگل]اجلاس محیط زیست دوشنبه آینده برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]گردهمایی درباره محیط زیست دوشنبه آینده برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انجمن (اسم)
order, union, association, assemblage, faction, meeting, community, society, assembly, convention, institute, moot, group, company, council, convocation, congress, club, guild, coterie

مجلس (اسم)
assembly, council, parliament, legislature, convocation, congress, committee, session

جلسه عمومی دانشجویان (اسم)
convocation

انگلیسی به انگلیسی

• summons, convention, assembly
a convocation is a meeting of a large group of people such as church leaders or politicians.
the convocation of a large assembly is the act of arranging for it to be held; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس