conveyor

/kənˈveɪər//kənˈveɪə/

معنی: حامل، ناقل
معانی دیگر: conveyer ناقل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that conveys.

(2) تعریف: a mechanical device, such as a continuous chain or belt, used to convey materials from one place to another.

جمله های نمونه

1. conveyor belt
تسمه ی رسانگر،تسمه نقاله،نوار رسانگر

2. belt conveyor
(مکانیک) نقاله ی تسمه ای

3. Lift it out of the conveyor belt.
[ترجمه گوگل]آن را از تسمه نقاله بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان] از تسمه conveyor بلندش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We lifted our baggage from the conveyor belt.
[ترجمه گوگل]چمدانمان را از روی تسمه نقاله برداشتیم
[ترجمه ترگمان] ما چمدون هامون رو از تسمه انتقال برداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The damp bricks went along a conveyor belt into another shed to dry.
[ترجمه گوگل]آجرهای مرطوب در امتداد یک تسمه نقاله به سوله دیگری رفتند تا خشک شوند
[ترجمه ترگمان]آجر خیس از تسمه conveyor به اتاق دیگر رفت تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Kelloway has been developing a rear cross conveyor, which will allow two swathes to be combined in one row.
[ترجمه گوگل]آقای کلووی در حال توسعه یک نوار نقاله متقاطع عقب است که امکان ترکیب دو نوار در یک ردیف را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]آقای Kelloway در حال توسعه یک نوار نقاله cross است که اجازه می دهد دو بخش در یک ردیف ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A conveyor carries lettuce from the fields into trucks.
[ترجمه گوگل]یک نوار نقاله کاهو را از مزارع به کامیون ها حمل می کند
[ترجمه ترگمان]یک نوار نقاله lettuce را از مزارع به کامیون ها حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A conveyor belt lifts the doughnuts out of the grease for a slow ride through a white curtain of falling glaze.
[ترجمه گوگل]یک تسمه نقاله، دونات ها را از چربی خارج می کند تا به آرامی از میان یک پرده سفید از لعاب در حال ریزش عبور کند
[ترجمه ترگمان]یک تسمه conveyor دونات را از روی روغن به بیرون پرتاب می کند و از میان پرده سفیدی که در حال افتادن است، عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A conveyor belt brings you the latest catch, which you then gut, clean and pack for freezing.
[ترجمه گوگل]یک تسمه نقاله جدیدترین صید را برای شما به ارمغان می آورد، سپس آن را بیرون می آورید، تمیز می کنید و برای انجماد بسته بندی می کنید
[ترجمه ترگمان]تسمه حامل آخرین صید شما را به ارمغان می آورد، که در آن زمان روده، تمیز و بسته برای انجماد نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Between each row of operators, a conveyor belt delivers brightly colored trays of material to each work station.
[ترجمه گوگل]بین هر ردیف اپراتور، یک تسمه نقاله سینی های رنگی روشن از مواد را به هر ایستگاه کاری تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]بین هر ردیف از اپراتورها، یک نوار نقاله trays رنگارنگ مواد را به هر ایستگاه کاری تحویل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bodies come into the section on a conveyor and are directed automatically into a buffer store.
[ترجمه گوگل]بدنه ها به بخش روی نوار نقاله می آیند و به طور خودکار به یک انبار بافر هدایت می شوند
[ترجمه ترگمان]اجساد به بخش نوار نقاله وارد می شوند و به طور خودکار به یک انبار بافر تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On to one conveyor belt go cans and plastic bottles.
[ترجمه گوگل]روی یک تسمه نقاله قوطی ها و بطری های پلاستیکی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]بر روی یک نوار نقاله، قوطی های پلاستیکی و بطری های پلاستیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They then fall on to a conveyor belt which tips them into a wooden box.
[ترجمه گوگل]آنها سپس روی یک تسمه نقاله می افتند که آنها را به یک جعبه چوبی هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]سپس به نوار نقاله برخورد می کنند که آن ها را به یک جعبه چوبی راهنمایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the conveyor belt stops, out come the text books.
[ترجمه گوگل]وقتی تسمه نقاله متوقف شد، کتاب های درسی بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]وقتی تسمه conveyor متوقف می شود، کتاب های متن باز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حامل (اسم)
porter, transport, bearer, carrier, vehicle, vector, conveyor, stave, conveyer

ناقل (اسم)
teller, transporter, vehicle, conveyor, conveyer

تخصصی

[شیمی] نقاله
[عمران و معماری] حمل کننده - نقاله
[مهندسی گاز] ناقل، حامل
[زمین شناسی] نقاله، بالابر، حمل کننده(مصالح ساختمانی) دستگاهی برای حرکت مواد از یک نقطه نقاط دیگر به طور پیوسته .
[صنعت] نقاله، تسمه، حامل، کانوایر
[نساجی] انتقال دهنده مکانیکی
[ریاضیات] نوار نقاله، دستگاه انتقال، ناقل، نقاله، نوار ناقل
[پلیمر] نقاله

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something which conveys; conveyor belt (apparatus for transporting material from place to place)

پیشنهاد کاربران

conveyor ( n ) ( kənˈveɪər ) = ( also conveyor belt ) a continuous moving band used for transporting goods = ( also conveyer ) a person or thing that carries sth
conveyor
نقاله
تسمه نقاله
نوار نقاله
جابجاگر
تسمه نواری/رونده
خط نواری/تسمه ای/رونده
نوار جابجایی/جابجاگر/رساننده/ترابر
تسمه جابجایی/جابجاگر/رساننده/ترابر

بپرس