conveyancing

/kənˈveɪənsɪŋ//kənˈveɪənsɪŋ/

معنی: انقال، قباله نویسی، مدیریت از روی مهارت
معانی دیگر: (حقوق) انتقال مالکیت، (شغل) نگارش سند انتقال و صلح نامه و غیره، سند نویسی، تسهیل معاملات

جمله های نمونه

1. Conveyancing is a reactionary adversarial system-and in the main it stinks.
[ترجمه گوگل]انتقال یک سیستم متخاصم ارتجاعی است - و در اصل بوی تعفن می دهد
[ترجمه ترگمان]Conveyancing یک سیستم adversarial ارتجاعی است - و در اصلی آن بوی تعفن می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your solicitor's main job will be conveyancing - the legal transfer of ownership of your new home.
[ترجمه گوگل]وظیفه اصلی وکیل شما انتقال قانونی است - انتقال قانونی مالکیت خانه جدید شما
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی مشاور شما conveyancing - انتقال قانونی مالکیت خانه جدید شما خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole process is called conveyancing.
[ترجمه گوگل]به کل فرآیند انتقال گفته می شود
[ترجمه ترگمان]کل این فرآیند conveyancing نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Also new is the provision for a Conveyancing Ombudsman to investigate complaints against lenders doing conveyancing.
[ترجمه گوگل]همچنین پیش‌بینی جدیدی برای یک بازرس انتقال برای بررسی شکایات علیه وام‌دهندگانی است که انتقال را انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]افزون بر آن، آماده سازی یک دادرس Conveyancing برای رسیدگی به شکایات علیه وام دهندگان انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conveyancing is an area of legal practice where there is traditionally some degree of co-operation between practitioners.
[ترجمه گوگل]انتقال حوزه ای از رویه حقوقی است که به طور سنتی درجاتی از همکاری بین پزشکان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Conveyancing یک حوزه عملی قانونی است که در آن به طور سنتی درجه ای از هم کاری میان افراد حرفه ای وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Recent figures for conveyancing are not available.
[ترجمه گوگل]ارقام اخیر برای انتقال در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]ارقام اخیر برای conveyancing موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is here a parallel with conveyancing.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک موازی با انتقال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اینجا یک خط موازی با conveyancing هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A conveyancing appeals tribunal will be set up to hear appeals against the decisions of the board.
[ترجمه گوگل]یک دادگاه استیناف انتقالی برای رسیدگی به اعتراضات علیه تصمیمات هیئت مدیره تشکیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف conveyancing برای رسیدگی به درخواست های هیات مدیره تشکیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moving an otherwise redundant conveyancing secretary is not the answer, at least, not without paying proper attention to their training needs.
[ترجمه گوگل]جابجایی منشی جابجایی غیر ضروری، حداقل، بدون توجه مناسب به نیازهای آموزشی آنها راه حلی نیست
[ترجمه ترگمان]انتقال یک منشی conveyancing اضافی دیگر پاسخ نیست، حداقل نه بدون توجه به نیازهای آموزشی آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But in the course of the conveyancing, it emerges that planning permission was not obtained.
[ترجمه گوگل]اما در جریان انتقال مشخص می شود که مجوز برنامه ریزی اخذ نشده است
[ترجمه ترگمان]اما در دوره the، مشخص شد که مجوز برنامه ریزی به دست نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conveyancing, divorce, probate and criminal matters concerning adults were all in this category.
[ترجمه گوگل]انتقال، طلاق، وصیت و امور کیفری مربوط به بزرگسالان همگی از این دسته بودند
[ترجمه ترگمان]Conveyancing، طلاق، probate و امور کیفری مربوط به بزرگسالان در این رده قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conveyancing and a Solicitor's Services Numerous people are involved in the moving process.
[ترجمه گوگل]انتقال و خدمات وکیل افراد زیادی در فرآیند جابجایی شرکت دارند
[ترجمه ترگمان]Conveyancing و یک وکیل مدافع، افراد بیشماری در روند حرکت دست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As in unregistered conveyancing, it would avoid argument if this is specifically mentioned in any court order.
[ترجمه گوگل]همانطور که در انتقال ثبت نشده، اگر به طور خاص در هر حکم دادگاه به این موضوع اشاره شود، از بحث و جدل جلوگیری می شود
[ترجمه ترگمان]به مانند in ثبت نشده، اگر این موضوع به طور خاص در هر حکم دادگاه ذکر شود، از بحث اجتناب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Preliminary enquiries and additional enquiries Under the traditional system of conveyancing, the preliminary enquiry form remains in use.
[ترجمه گوگل]پرس و جوهای اولیه و پرس و جوهای اضافی تحت سیستم سنتی انتقال، فرم استعلام اولیه همچنان در حال استفاده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات مقدماتی و تحقیقات بیشتر در مورد سیستم سنتی of، فرم پرس و جوی اولیه همچنان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انقال (اسم)
translation, conveyancing, transduction

قباله نویسی (اسم)
conveyancing

مدیریت از روی مهارت (اسم)
conveyancing

انگلیسی به انگلیسی

• transfer of ownership (of property)
in britain, conveyancing is the process of transferring the legal ownership of property.

پیشنهاد کاربران

conveyancing ( n ) ( kənˈveɪənsɪŋ ) =the branch of law concerned with moving property from one owner to another
conveyancing
نقل و انتقال

بپرس