1. a convex lens
عدسی کوژ،عدسی همگرا
2. A two-layer perceptron can recognise convex areas on its retina.
[ترجمه گوگل]یک پرسپترون دو لایه می تواند نواحی محدب را روی شبکیه خود تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]یک پرسپترون دو لایه می تواند نواحی محدب را در شبکیه چشم تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They present convex outlines in plan whether they are simple or compound deltas, composed virtually of a series of sub-deltas.
[ترجمه گوگل]آنها خطوط محدب را در پلان ارائه می دهند، خواه دلتاهای ساده یا مرکب باشند، که عملاً از یک سری از دلتاهای فرعی تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها خطوط محدب را در برنامه ریزی این که آیا آن ها ساده و یا مرکب هستند، نشان می دهند، که تقریبا از مجموعه ای از deltas ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Convex Computer Corp is expected to reveal the fruits of its work with Hewlett-Packard using the PA-RISC chip early this week.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود شرکت Convex Computer Corp نتایج کار خود با Hewlett-Packard را با استفاده از تراشه PA-RISC در اوایل این هفته فاش کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که شرکت کامپیوتری Convex ثمره کار خود را با استفاده از چیپ PA - در اوایل این هفته فاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The telescope contains a large convex mirror to collect the light.
[ترجمه گوگل]این تلسکوپ دارای یک آینه محدب بزرگ برای جمع آوری نور است
[ترجمه ترگمان]تلسکوپ حاوی یک آینه بزرگ محدب برای گرفتن نور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The slopes were gentle and convex like the outer optic of a huge fish-eye lens.
[ترجمه گوگل]شیب ها ملایم و محدب مانند اپتیک بیرونی یک عدسی چشم ماهی بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]این شیب های ملایم و محدب مانند دید خارجی یک عدسی چشم بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The convex side is pointed toward the enemy.
[ترجمه گوگل]سمت محدب به سمت دشمن است
[ترجمه ترگمان]طرف محدب به دشمن نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An image is convex if every straight line with both ends in the image is actually entirely in the image.
[ترجمه گوگل]یک تصویر محدب است اگر هر خط مستقیم با هر دو انتهای تصویر در واقع به طور کامل در تصویر باشد
[ترجمه ترگمان]یک تصویر محدب است، در صورتی که هر خط مستقیم با هر دو سر در تصویر در واقع به طور کامل در تصویر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In convex economies these features do not pose existence problems.
[ترجمه گوگل]در اقتصادهای محدب، این ویژگیها مشکلی برای وجود ایجاد نمیکنند
[ترجمه ترگمان]در اقتصادهای محدب این ویژگی ها مشکلات وجود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. All the mirrors grew convex, she fingered the globe in its pregnant question mark.
[ترجمه گوگل]تمام آینه ها محدب شدند، او کره زمین را در علامت سوال حامله اش انگشت کرد
[ترجمه ترگمان]تمام the محدب شدند، و او در دنیا به علامت سوال باردار خود دست و پنجه نرم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I wouldn't say your stomach was big — it's just slightly convex.
[ترجمه گوگل]نمی توانم بگویم شکم شما بزرگ بود - فقط کمی محدب است
[ترجمه ترگمان]من نمی گویم که شکمت بزرگ است - فقط کمی convex
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The ventral arm plates are wider than long, pentagonal with an obtuse proximal angle and a slightly convex distal edge.
[ترجمه گوگل]صفحات بازوی شکمی عریض تر از دراز هستند، پنج ضلعی با زاویه مجاور نزدیک و لبه دیستال کمی محدب
[ترجمه ترگمان]صفحات بازوی شکمی بزرگ تر از صفحات طویل، پنج ضلعی با زاویه قائمه و لبه کمی محدب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The oral shield is rhombic but often with an obtuse proximal angle and a convex distal edge.
[ترجمه گوگل]سپر دهانی لوزی شکل است اما اغلب با یک زاویه نزدیک و یک لبه دیستال محدب است
[ترجمه ترگمان]سپر شفاهی rhombic است اما اغلب با زاویه قائمه و لبه دور محدب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The absence of transition curves is disguised by the pulsation of positive and negative, convex and concave curvature.
[ترجمه گوگل]عدم وجود منحنی های گذار با ضربان انحنای مثبت و منفی، محدب و مقعر پنهان می شود
[ترجمه ترگمان]عدم وجود منحنی های انتقال با تغییر شکل انحنای مثبت و منفی محدب و مقعر شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید