conventionality

/kənˌvenʃəˈnælɪti//kənˌvenʃəˈnælɪti/

معنی: مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
معانی دیگر: سنتی یا عرفی بودن، پیروی از عرف، (قاعده یا روش یا شکل) عرفی، پیروی از سنت قدیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: conventionalities
(1) تعریف: the quality or state of being conventional.
مشابه: orthodoxy

(2) تعریف: something, as an act or practice, that is conventional.
مشابه: convention, orthodoxy

(3) تعریف: (pl.) the conventional rules of social behavior.

جمله های نمونه

1. conventionality is not always the same as morality
پیروی از عرف همیشه با پیروی از اخلاقیات یکی نیست.

2. They have a great contempt for conventionality.
[ترجمه گوگل]آنها نسبت به متعارف بودن تحقیر زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]تحقیر و رسوم خاصی برای رعایت رسوم و رسوم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conventionality in a system of communication offers stability, and thereby makes communication feasible from one occasion to the next.
[ترجمه گوگل]متعارف بودن در یک سیستم ارتباطی ثبات را ارائه می دهد و در نتیجه ارتباط را از موقعیتی به موقعیت دیگر امکان پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]conventionality در یک سیستم ارتباطی پایداری ارایه می دهد و در نتیجه باعث می شود ارتباطات از یک موقعیت به روز بعد امکان پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Further evidence that children are attentive to Conventionality comes from the repairs they make to their own lexical choices.
[ترجمه گوگل]شواهد بیشتر مبنی بر توجه کودکان به قراردادی بودن از اصلاحاتی است که در انتخاب های واژگانی خود انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]شواهد بیشتر مبنی بر اینکه کودکان به conventionality توجه می کنند ناشی از تعمیرات هستند که آن ها به انتخاب های لغوی خود می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The other side of coin of arbitrariness, namely conventionality.
[ترجمه گوگل]روی دیگر سکه خودسری یعنی قراردادی بودن
[ترجمه ترگمان]جنبه دیگر سکه استبدادی، به نام آیین و رسوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Making Connections with Metaphors : Does Conventionality Matter?
[ترجمه گوگل]ایجاد ارتباط با استعاره: آیا قراردادی بودن اهمیت دارد؟
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conventionality is not morality. Self - righteousness is not religion.
[ترجمه گوگل]قراردادی بودن اخلاق نیست خودپرستی دین نیست
[ترجمه ترگمان]conventionality اخلاق نیست خود -، دین نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The formality of staff-student relations was reflected in the conventionality of the teaching methods used.
[ترجمه گوگل]رسمی بودن روابط کارکنان و دانش آموز در متعارف بودن روش های تدریس مورد استفاده منعکس شد
[ترجمه ترگمان]تشریفات مربوط به روابط کارکنان و دانشجویان در رعایت آداب و رسوم روش های تدریس مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nowadays novelists aim at novelty either in subject or in style, instead of following the beaten path of conventionality.
[ترجمه گوگل]امروزه رمان نویسان به جای پیروی از مسیر متعارف مرسوم، به تازگی یا در موضوع یا در سبک هدف خود را دنبال می کنند
[ترجمه ترگمان]این روزها رمان نویسان به جای پیروی از مسیر مورد استفاده در تشریفات و رسوم قراردادی، به دنبال چیزهای جدید یا سبک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the school management change, its rationality, validity and conventionality must be sought for.
[ترجمه گوگل]برای تغییر مدیریت مدرسه باید به دنبال عقلانیت، اعتبار و قراردادی بودن آن بود
[ترجمه ترگمان]برای تغییر مدیریت مدرسه، عقلانیت، اعتبار و آداب و رسوم آن باید به دنبال آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She did for a long while see Confucianism in terms of submissiveness, obedience, and conventionality.
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی آیین کنفوسیوس را از نظر تسلیم بودن، اطاعت و قراردادی بودن می دید
[ترجمه ترگمان]او مدت زیادی بود که Confucianism را از لحاظ مطیع بودن، اطاعت، و رعایت رسوم گرایی می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The power of social deixis is based on different principles of conventionality in various cultures.
[ترجمه گوگل]قدرت دئیکسیس اجتماعی بر اصول مختلف قراردادی در فرهنگ های مختلف استوار است
[ترجمه ترگمان]قدرت of اجتماعی براساس اصول مختلفی از رسوم و رسوم گرایی در فرهنگ های مختلف استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the generative ability of type coercion is too strong to explain things clearly, so conventionality should be put into consideration.
[ترجمه گوگل]اما توانایی زاینده نوع اجبار برای توضیح واضح چیزها بسیار قوی است، بنابراین قراردادی بودن باید در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اما توانایی تولیدی برای نوع فشار بیش از حد قوی است که چیزها را به طور واضح توضیح دهد، بنابراین باید در رعایت رسوم و رسوم توجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مطابقت با ایین ورسوم قراردادی (اسم)
conventionality

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being usual or accepted; adherence to accepted norms

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Adherence to traditional methods or practices ⚖️📜
🔍 مترادف: Tradition
✅ مثال: The conventionality of the ceremony was important to the community, as it reflected their long - standing customs.
طبق روال مرسوم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : convene
✅️ اسم ( noun ) : convention / conventionality / conventioneer
✅️ صفت ( adjective ) : conventional
✅️ قید ( adverb ) : conventionally
مطابقت فرهنگی
به صورت جمع: مرسومات

بپرس