conventionalism

/kənˈvenʃəˌnlɪzəm//kənˈvenʃnəlɪzm/

معنی: پیروی از رسوم، پیروی از سنت قدیم
معانی دیگر: پیروی از رسوم

جمله های نمونه

1. Conventionalism failed from the latter perspective.
[ترجمه احمد صادقی] قراردادگرایی از رویکر د نماگرایی اخیر شکست خورد
|
[ترجمه گوگل]قراردادگرایی از دیدگاه دوم شکست خورد
[ترجمه ترگمان]Conventionalism از دیدگاه دوم شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Strict conventionalism fails as an interpretation of our legal practice even when especially when - we emphasize its negative part.
[ترجمه گوگل]قراردادگرایی سختگیرانه به عنوان تفسیری از رویه حقوقی ما شکست می‌خورد، حتی زمانی که به‌ویژه وقتی - بر بخش منفی آن تأکید می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]conventionalism محکم به عنوان تفسیری از عمل قانونی ما ناموفق عمل می کند، حتی زمانی که - ما بر بخش منفی آن تاکید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conventionalism fails here as it fails in cross-section, in explaining how particular hard cases like our samples are debated and decided.
[ترجمه گوگل]قراردادگرایی در اینجا شکست می‌خورد، همان‌طور که به صورت مقطعی شکست می‌خورد، در توضیح اینکه چگونه موارد سخت خاصی مانند نمونه‌های ما مورد بحث و تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در مقطع عرضی شکست می خورد، Conventionalism در اینجا شکست می خورد و توضیح می دهد که چگونه موارد بسیار سخت مانند نمونه های ما مورد بحث و تصمیم گیری قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For strict conventionalism gives only the negative advice that judges must not pretend to be deciding such cases on legal grounds.
[ترجمه گوگل]زیرا قراردادگرایی سختگیرانه فقط توصیه منفی می کند که قضات نباید وانمود کنند که در چنین مواردی بر اساس دلایل قانونی تصمیم می گیرند
[ترجمه ترگمان]تنها توصیه منفی این است که قضات نباید ادعا کنند که در زمینه های قانونی چنین مواردی را مورد تصمیم گیری قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were bound up in fetters of conventionalism.
[ترجمه گوگل]آنها در قید و بندهای مرسوم گرایی بسته بودند
[ترجمه ترگمان]زنجیر و زنجیر آن ها به زنجیر کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In opposition to conventionalism, realism holds that scientific theories are objectively true (or false) based on their correspondence (or lack of it) to an independently existing reality.
[ترجمه گوگل]در تقابل با قراردادگرایی، رئالیسم معتقد است که نظریات علمی بر اساس مطابقت (یا فقدان آن) با واقعیت مستقل موجود، به طور عینی درست (یا نادرست) هستند
[ترجمه ترگمان]در مخالفت با conventionalism، واقع گرایی حفظ می کند که تئوری های علمی به طور عینی (یا غلط)براساس correspondence (یا عدم وجود آن)به یک واقعیت موجود مستقل، حقیقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conventionalism: rigid adherence to conventional middle - class values.
[ترجمه گوگل]قراردادگرایی: پایبندی سخت به ارزش های مرسوم طبقه متوسط
[ترجمه ترگمان]Conventionalism: پایبندی جدی به ارزش های متعارف طبقه متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a bold attempt to unite pragmatism and conventionalism.
[ترجمه گوگل]این تلاشی جسورانه برای اتحاد عمل گرایی و قراردادگرایی است
[ترجمه ترگمان]این یک تلاش جسورانه برای متحد کردن عملگرایی و conventionalism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Judicial disagreement of this kind presents an immediate and obvious problem for conventionalism.
[ترجمه گوگل]اختلافات قضایی از این نوع، مشکلی فوری و آشکار برای قراردادگرایی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]عدم موافقت قضایی با این نوع، یک مشکل فوری و بدیهی برای conventionalism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the earlier part of this chapter I argued that conventionalism fits our legal practices badly.
[ترجمه گوگل]در قسمت ابتدایی این فصل، من استدلال کردم که قراردادگرایی با شیوه های حقوقی ما مطابقت بدی دارد
[ترجمه ترگمان]در بخش اول این فصل، من استدلال کردم که conventionalism با اعمال حقوقی ما متناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this book, Dworkin has criticized the legal concept of conventionalism and legal pragmatism and put forward the law as integrity.
[ترجمه گوگل]دورکین در این کتاب به نقد مفهوم حقوقی قراردادگرایی و عمل گرایی حقوقی پرداخته و قانون را به عنوان یکپارچگی مطرح کرده است
[ترجمه ترگمان]در این کتاب، dworkin مفهوم حقوقی of و عملگرایی قانونی را مورد انتقاد قرار داده و قانون را به عنوان تمامیت مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Poincare's thought of philosophy of science has a bit messy, but the main focus is on conventionalism and Realism.
[ترجمه گوگل]اندیشه پوانکار درباره فلسفه علم کمی آشفته است، اما تمرکز اصلی بر قراردادگرایی و رئالیسم است
[ترجمه ترگمان]تفکر Poincare درباره فلسفه علم کمی آشفته است، اما تمرکز اصلی بر conventionalism و رئالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is pointed out in this paper that "structural realism" is fitter for Poincare's philosophy of science than " conventionalism " or "empirical realism".
[ترجمه گوگل]در این مقاله اشاره می‌شود که «رئالیسم ساختاری» برای فلسفه علم پوانکار مناسب‌تر از «متعارف‌گرایی» یا «رئالیسم تجربی» است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله به این نکته اشاره شده است که \"رئالیسم ساختاری\" برای فلسفه Poincare از علوم بهتر از \"conventionalism\" یا \"رئالیسم تجربی\" مناسب تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I agree with the skeptic at this point : the change of calendar is an arbitrary conventionalism.
[ترجمه گوگل]من با شکاک در این نقطه موافقم: تغییر تقویم یک قراردادگرایی دلخواه است
[ترجمه ترگمان]من با این شکاک در این نقطه موافق هستم: تغییر تقویم اختیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیروی از رسوم (اسم)
conventionalism

پیروی از سنت قدیم (اسم)
conventionalism

انگلیسی به انگلیسی

• conventional behavior, adherence to accepted norms

پیشنهاد کاربران

بپرس