convention

/kənˈvenʃn̩//kənˈvenʃn̩/

معنی: قرارداد، انجمن، مجمع، هم ایش، پیمان نامه، هم ایی
معانی دیگر: اجلاس، کنگره، گردهمایی، نشست، چپیره، جلسه، میثاق، پیمان، توافقنامه، سنت، عرف، رسم، (جمع) آداب و رسوم، رسم هنری، قاعده ی ادبی، (امریکا) همایش رسمی نمایندگان حزب (دمکرات یا جمهوریخواه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal meeting or assembly called together to discuss or pursue common interests.
مترادف: assemblage, assembly, gathering, meeting
مشابه: caucus, conference, congregation, congress, convocation, council, powwow, synod

- Members of the medical association will be having their convention in Chicago next month.
[ترجمه گوگل] اعضای انجمن پزشکی ماه آینده گردهمایی خود را در شیکاگو خواهند داشت
[ترجمه ترگمان] اعضای انجمن پزشکی در ماه آینده همایش خود را در شیکاگو خواهند گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We saw some fabulous exhibits at the convention and heard some interesting speakers.
[ترجمه گوگل] ما نمایشگاه های شگفت انگیزی را در این همایش دیدیم و سخنرانان جالبی شنیدیم
[ترجمه ترگمان] ما برخی نمایشگاه های عالی در این گردهمایی دیدیم و برخی از سخنرانان جالب را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the delegates or members of such a meeting or assembly.
مترادف: delegates, representatives
مشابه: conferees, congregation

- He addressed the convention in a confident tone.
[ترجمه گوگل] او با لحنی مطمئن به سخنرانی پرداخت
[ترجمه ترگمان] با لحنی مطمئن به مجمع گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a practice or procedure that is established by usage and widely accepted; custom.
مترادف: conventionality, custom, formality, practice
مشابه: etiquette, habit, order, orthodoxy, procedure, propriety, protocol, rite, tradition

- She rebelled against the conventions of society in those days by wearing trousers and smoking.
[ترجمه گوگل] او با پوشیدن شلوار و کشیدن سیگار بر ضد عرف جامعه آن روزها شورش کرد
[ترجمه ترگمان] در آن روزها با پوشیدن شلوار و سیگار در برابر قواعد اجتماعی شورش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It is one of the conventions of letter writing in English to begin the greeting with "Dear."
[ترجمه گوگل] این یکی از رسوم نامه نگاری به زبان انگلیسی است که تبریک را با "عزیز" آغاز کنیم
[ترجمه ترگمان] این یکی از کنوانسیون های کتبی است که در زبان انگلیسی برای شروع خوشامد گویی با \"عزیز\" صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: an international agreement or compact, usu. one concerned with a particular subject or issue.
مترادف: accord, agreement, compact, pact
مشابه: alliance, concordat, contract, covenant, treaty

- Treatment of the prisoners was in accord with the Geneva Conventions.
[ترجمه گوگل] رفتار با زندانیان مطابق با کنوانسیون ژنو بود
[ترجمه ترگمان] رفتار زندانیان با کنوانسیون ژنو هماهنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the annual convention of pediatricians
کنگره ی سالیانه ی ویژه گران بیماری های کودکان

2. a blind observance of convention
پیروی کورکورانه از عرف

3. By convention the deputy leader is always a woman.
[ترجمه علی زاهدی] رسم بر این است که معاون رئیس جمهور همیشه یک زن باشد
|
[ترجمه گوگل]طبق قرارداد معاون رهبر همیشه یک زن است
[ترجمه ترگمان]با برگزاری همایش، معاون رهبر همیشه یک زن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Convention now allows women to smoke in public.
[ترجمه علی زاهدی] امروزه عرف به زنان اجازه می دهد در اماکن عمومی سیگار بکشند
|
[ترجمه گوگل]کنوانسیون اکنون به زنان اجازه می دهد در مکان های عمومی سیگار بکشند
[ترجمه ترگمان]این کنوانسیون در حال حاضر به زنان اجازه سیگار کشیدن در جامعه را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They believe it is essential to defy convention.
[ترجمه علی زاهدی] آنها باور دارند که به چالش کشیدن سنت ضروریست
|
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که نادیده گرفتن قرارداد ضروری است
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که مبارزه با کنوانسیون ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Convention set down rules for deciding which country should deal with an asylum request.
[ترجمه علی] این کنوانسیون قوانینی را برای تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کشور باید به درخواست پناهندگی رسیگی کندتنظیم کرده است
|
[ترجمه گوگل]این کنوانسیون قوانینی را برای تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کشور باید به درخواست پناهندگی رسیدگی کند، تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]این کنوانسیون قوانینی را برای تصمیم گیری در مورد این که کدام کشور باید با درخواست پناهندگی معامله کند تنظیم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They defied/flouted/broke with convention by giving up their jobs and becoming self-sufficient.
[ترجمه علی] آنها با دست کشیدن از کار و مستقل شدن به رسوم و سنتها پشت کردند
|
[ترجمه Mojtaba] آنها توسط دست کشیدن از شغل هایشان و خود کفا شدن، سرپیچی کردند/زیر پاگذاشتند/و کنوانسیون/ قرارداد را شکستند
|
[ترجمه گوگل]آنها با دست کشیدن از شغل خود و خودکفایی، از قراردادها سرپیچی کردند / زیر پا گذاشتند / قراردادها را شکستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با دادن شغل خود و تبدیل شدن به خودکفا، با کنوانسیون مبارزه کردند \/ شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the recent convention a declaration was adopted.
[ترجمه گوگل]در کنوانسیون اخیر اعلامیه ای به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]در کنوانسیون اخیر، اعلامیه ای تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How many delegates have checked in at the convention?
[ترجمه گوگل]چه تعداد نماینده در کنوانسیون ثبت نام کرده اند؟
[ترجمه ترگمان]چند نفر از نمایندگان این مجمع را بررسی کرده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's just a social convention that men don't wear skirts.
[ترجمه سپی] رسم اجتماعیه که مردا دامن نپوشن
|
[ترجمه گوگل]این فقط یک قرارداد اجتماعی است که مردان دامن نمی پوشند
[ترجمه ترگمان]این یک مجمع اجتماعی است که مردان دامن می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's an established convention that the part of the prince is played by a woman.
[ترجمه گوگل]این یک قرارداد ثابت است که نقش شاهزاده را یک زن بازی می کند
[ترجمه ترگمان]این یک مجمع رسمی است که قسمتی از آن نقش یک زن را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The orchestra decided to flout convention/tradition, and wear their everyday clothes for the concert.
[ترجمه گوگل]ارکستر تصمیم گرفت از قرارداد/سنت پیروی کند و لباس های روزمره خود را برای کنسرت بپوشد
[ترجمه ترگمان]این ارکستر تصمیم گرفت که سنت \/ سنت را زیر پا بگذارد و لباس های روزمره خود را برای کنسرت بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Young people often kick against convention.
[ترجمه علی] جوانان اغلب به سنتها اعتراض کرده و در مقابل می ایستند
|
[ترجمه گوگل]جوانان اغلب بر خلاف کنوانسیون لگد می زنند
[ترجمه ترگمان]جوانان اغلب به کنوانسیون لگد می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He felt himself trammelled by convention.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که توسط قرارداد زیر پا گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که زنجیر بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرارداد (اسم)
agreement, contract, treaty, stipulation, convention, indenture, bond

انجمن (اسم)
order, union, association, assemblage, faction, meeting, community, society, assembly, convention, institute, moot, group, company, council, convocation, congress, club, guild, coterie

مجمع (اسم)
convent, meeting, society, convention, club

هم ایش (اسم)
meeting, convention, congress

پیمان نامه (اسم)
treaty, convention

هم ایی (اسم)
convention

تخصصی

[حسابداری] میثاق
[کامپیوتر] قرار داد
[حقوق] کنوانسیون، عرف، رسم، میثاق، قرارداد، توافق
[ریاضیات] عرف، قرارداد، همایش

انگلیسی به انگلیسی

• conference; treaty; agreement; routine, custom
a convention is an accepted way of thinking, behaving, or doing something.
a convention is also an official agreement or code of conduct between countries or organizations.
a convention is also a large meeting of an organization or political group.

پیشنهاد کاربران

هنجار
به طور مجمل این واژه سه معنا دارد :
۱. توافق بین المللی ( کنوانسیون )
۲. سنت و آداب و رسوم ( مخصوصا به صورت by convention استفاده میشه )
۳. گرد همایی ( فعلش هم convene هست )
گردهمایی درست است. Convention از convene میاید که همان گرد آمدن یا برپا کردن می شود. برای همین برخی گاه ها به چم ( معنی ) پیمان نامه هم به کار می رود.
Convention همون کنوانسیون که میگن تو اخبار
به معنی ( گردهمایی ، همایش، جلسه )
فعلش هم convene هست
به معنی ؛ گرد هم آمدن - تشکیل جلسه دادن
نمایندگان شرکت کننده در یک مجمع
✅کنوانسیون
Saudi Aramco's majority shareholder is the
government of Saudi Arabia, where human rights are a matter of concern. Saudi Arabia abstained from the United Nations vote adopting the Universal Declaration of Human Rights, saying it contradicted sharia law. The country holds a reservation to the Convention on the Rights of the Child against any provisions that are in conflict with sharia law. The government has been accused of routinely using torture and of violently oppressing critics, women, along with other social groups
...
[مشاهده متن کامل]

Refugee convention, مجمع پناهندگی
قراردادهای هنری، شیوه ها و سنت های ادبی
این واژه، قرارداد ( convention ) ، همیشه در متون ادبی، هنری در برابر انتظارات ( مخاطب ) ( Expectation ) می آید. یعنی مخاطب عادت داده می شود که با روبرویی با آن قرارداد، چشم به راه اتفاقات و رویدادهای خاصی است. این واژه، همچنین گاهی دربرابر ( Invention ) قرار می گیرد که به کار هنرمندانی گفته می شود که قراردادها و سنت های ادبی را شکسته و در هنر و ادبیات شیوه هایی تازه می آورند.
...
[مشاهده متن کامل]

این که تماشاگر تیاتر می داند که دیوار چهارمی در صحنه تیاتر وجود ندارد، ولی ما آنجا را مثلا یک اتاق می پنداریم، یک قرارداد ( convention ) است.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : convene
✅️ اسم ( noun ) : convention / conventionality / conventioneer
✅️ صفت ( adjective ) : conventional
✅️ قید ( adverb ) : conventionally
پیشنهاد واژه:
پارسی / آلمانی / عنگلیسی
هَنجداد/convention / Konvention
" هَنجداد" برآمده از " هَنج" و "داد" است.
"هَنج" در اوستایی به چمِ " گردهم آمدن، بهم پیوستن" بوده است که واژه یِ " هنجَمَنَ" نیز به چمِ "انجمن، دیدار" با این واژه همریشه است؛برخی زبانشناسان "هنج" را برآمده از واژه یِ " هَنجَم، هنگام" می دانند که "جَم" در اوستایی به چمِ "آمدن" است و همریشه با " گام" است و "هَن" نیز پیشوندی است که امروزه در پارسی " اَن" شده است بمانندِ "اندوختن، انباشتن، اندودن و. . . " و "هَن" نقشِ کارکردیِ "هم، بایکدیگر بودن " را دارد. واژگانِ "هَنگ، هنجار" نیز با این واژه همریشه هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

رویهمرفته، "هَنجداد" به چمِ " آنچیزی است که از گردهماییِ طرف ها بیرون می آید یا قراردادی است که میان طرفها انجام می شود".
واژه یِ " هَنجداد" همه یِ چمارهایِ ( =معناهایِ ) convention یعنی "قرارداد، ، سنت، عرف، آداب و رسوم، پیمان نامه و. . . " را بازنمایی می کند.
همچنین می توان در برخی فتادها ( =موارد ) از واژگانِ "هَنجداده، هنجنامه" نیز بهره برد.
( واژه یِ " هَنجداد" بسیار برابرِ درخوری است ولی تنها نکته ای که باید بررسی شود تکواژشناسیِ آن است. )

قواعد
روش مطالعاتی
As writing conventions differ between disciplines
گردهمایی ( منبع: گروه واژه گزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر دوم. فرهنگ واژه های مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴ - ۷۵۳۱ - ۳۷ - ۰ ( ذیل سرواژهٔ تالار گردهمایی )
● گردهمایی
● پیمان نامه
● عرف، عادت اجتماعی
● قاعده ادبی
نمایشگاه
در حالت جمع و متون فنی = تنظیمات و قواعد کاری
یک نشست بزرگ مردمی است که رسمیت آن کمتر از کنفرانس است
گردهم آیی
ی روش متداول برای نمایش چیزی در هنر یا نوشتار
قرارداد
گردهمایی . همایش
رسم و رسوم

1. There is no agreed - to convention; every model will require its own precise description.
هیچ کنوانسیون توافقی وجود ندارد. هر مدل به توصیف دقیق خود نیاز دارد.
2. Noon Meal: Please bring a lunch rather than leave the convention site to obtain a meal during the noon break.
...
[مشاهده متن کامل]

وقت ناهار: لطفاً یک ناهار بیاورید و به جای اینکه محل برگزاری کنگره را ترک کنید در طول استراحت ظهر یک وعده غذایی میل کنید.
3. The convention provides for the utilization of load lines on the sides of ships.
در این قرارداد استفاده از خطوط بار در کناره های کشتی پیش بینی شده است.
4. It is said that this kind of convention is getting less important in modern China.
گفته می شود که این نوع کنوانسیون در چین مدرن از اهمیت کمتری برخوردار است.
5. It's like a Japanese convention out there.
بیرون اینجا مثل یک همایش ژاپنی است.
Convention= کنوانسیون، قرارداد، کنگره، همایش

۱ - مجمع، نشست، همایش، گردهمایی، Meeting
۲ - سبک، سیاق، متد، method، rule, costume, practice
۳ - معاهده، کنوانسیون
an agreement between countries covering particular matters, especially one less formal than a treaty.
دربعضی جاها معنی مرسوم هم میده
کنوانسیون
- جلسه
- نِشست
- اجلاس
گردهام آیی
مقاوله نامه
1. نشست، مجمع
2. توافقنامه، پیمان
3. آداب و رسوم، عرف، رسم
4. قاعده، سبک
Convention
( گرامر ) قاعده، قرارداد
: The conventions� of� writing
قواعدِ نوشتن

سمینار
قرارداد - آداب و رسوم
قرارداد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس